- قاعده لاحرج 1
- انواع حرج 2
- اشاره 6
- کتاب 7
- معنای حرج 40
- مقام دوم: مفاد قاعده 40
- منظور از «عسر»، «حرج» و «إصر» 40
- معنای حرج در قرآن 42
- معنای عسر 46
- معنای إصر 46
- وجه مقدم کردن قاعده لاحرج بر سایر عمومات 56
- اشاره 62
- مقام سوّم: تنبیهات 62
- اشاره 62
- تنبیه اوّل: 62
- دفع این اشکال 65
- اشکال بر سخن محقق نراقی 75
- مختار ما در حل اشکال 78
- تنبیه دوّم: منظور از حرج، حرج شخصی است یا نوعی؟ 83
- تنبیه سوّم: حکم تعارض دلیل نفی حرج با نفی ضرر 86
- تنبیه چهارم: آیا قاعده لاحرج عدمیات را دربر می گیرد؟ 92
- تنبیه پنجم: نفی حرج رخصت است یا عزیمت 94
- تنبیه ششم: مخفی نیست که عسر و حرج 105
«کشف»(1) آن را اختیار کرده اند. به همین معنا بازگشت می کند قیدی
که گروه دیگری آورده و گفته اند: «خشکی پوستی که عادتاً قابل تحمل نباشد»؛ پس اقوی این است که به خشکی شدیدی که عادتاً تحمل آن موجب عسر است اکتفا کنیم».(2)
و گویا ایشان حواسشان به قرینه مقامیه بر منصرف کردن اطلاقات ادله نفی حرج در این مقام - که ما ذکر کردیم - بوده، ولی معلوم است که آن قرائن مختص این مقام نیست.
ظاهر این است که به جز آن گروه از محققانی که اطلاق خشکی پوست را به شدید، یا فاحش، مقید کرده اند، منظور دیگران نیز همین معنا باشد؛ پس خلافی در این مسئله نیست. همان گونه که ظاهرآ تنها مدرک این مسئله نیز همان قاعده لاحرج است.
بسیاری از بزرگان متأخر نیز به این مسئله پرداخته اند، ازجمله محقق یزدی قدس سره در «عروه»(3) که فرموده: «اگر از خشکی پوستی که
1- کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، ج2، ص :442 «...لا فرق بین شدّه قبح الشینوضعفه، و قیّده فی موضع من المنتهی بالفاحش، و هو أولی...».
2- جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج5، ص :113 «و کیف کان فمتی خشی المرض أوالشین باستعماله الماء جاز له التیمم کما تقدم الکلام فی الأول مفصلا، و أما الثانی فلاأعرف فیه خلافا بین الأصحاب،...».
3- العروه الوثقی (المحشی)؛ ج2، ص :170 «... بل لو خاف من الشین الّذی یکون تحمّلهشاقّاً تیمّم...».