- قاعده لاحرج 1
- انواع حرج 2
- اشاره 6
- کتاب 7
- مقام دوم: مفاد قاعده 40
- معنای حرج 40
- منظور از «عسر»، «حرج» و «إصر» 40
- معنای حرج در قرآن 42
- معنای إصر 46
- معنای عسر 46
- وجه مقدم کردن قاعده لاحرج بر سایر عمومات 56
- تنبیه اوّل: 62
- اشاره 62
- اشاره 62
- مقام سوّم: تنبیهات 62
- دفع این اشکال 65
- اشکال بر سخن محقق نراقی 75
- مختار ما در حل اشکال 78
- تنبیه دوّم: منظور از حرج، حرج شخصی است یا نوعی؟ 83
- تنبیه سوّم: حکم تعارض دلیل نفی حرج با نفی ضرر 86
- تنبیه چهارم: آیا قاعده لاحرج عدمیات را دربر می گیرد؟ 92
- تنبیه پنجم: نفی حرج رخصت است یا عزیمت 94
- تنبیه ششم: مخفی نیست که عسر و حرج 105
مختار ما در حل اشکال
وجه پنجم : وجهی است که به نظر ما اشکال را از ریشه حل می کند؛ و آن این است که می گوییم تکالیف حرجی که ادعا شده در شریعت اسلام وجود دارد، چهار قسم است :
قسم اول: تکالیفی است که هرچند ادعا کرده اند حرجی است، ولی حرجی در آن ها نیست؛ مانند حج خانه خدا، و پرداخت خمس و زکات (خصوصاً بعد از آن که دانستیم منظور از حرج در این جا مطلق مشقّت و تنگی نیست، بلکه منظور مشقّتی است که عادتاً قابل تحمل نباشد). پس خارج کردن خمس منفعت کسب، بعد از کنار گذاشتن مخارج سال، به هر شکل که باشد، همچنین خارج کردن خمس معادن و گنج ها، و خارج کردن زکات هایی که در شرع مقدّر شده و نسبت به اصل مال مقدار کمی است، از امور پرمشقّتی که عادتاً قابل تحمل نباشد، نیست. خصوصاً وقتی این اموال در مصارفی خرج می شود که سود آن غالباً به همه افراد جامعه، حتی خود دهندگان بازمی گردد، مثل خرج آن در اصلاح حال فقرا ومساکین، ساخت خیابان ها و پل ها، حفظ مرزهای اسلام وتقویت سپاه مسلمین، و حوادث غیر مترقبه؛ و درحقیقت، این نیز همانند سایر مصارفی است که در موارد احتیاج شخصی خود و اصلاح امور خاص خودشان خرج می کنند و هرگز آن ها را ضرر و حرج به حساب نمی آورند، بلکه اصلاح و نفع می دانند.