- دیباچه 1
- پیشگفتار 3
- اشاره 5
- حجیت عقل 5
- اشاره 6
- اختلاف در دلیلیت عقل 8
- موارد حجیت عقل 9
- 1. موارد ملازمات 9
- اشاره 9
- 2. موارد تنقیح مناط 10
- 3. موارد حسن و قبح 11
- اشاره 12
- حدود عقل در مجال عقاید 12
- ج) قبح عقاب بلابیان 13
- الف) وجوب شناخت خداوند سبحان 13
- ب) قبح تکلیف مالایطاق 13
- د) قبح عذاب طفل در آخرت 14
- حسن و قبح عقلی از دیدگاه قرآن کریم 14
- ثمرات حسن و قبح عقلی 15
- عقل نظری و عقل عملی 17
- تبیین قاعده حسن و قبح عقلی 18
- اشاره 18
- الف) عناوین اولیه 19
- ب) عناوین ثانویه 19
- ادله قائلین به حسن و قبح عقلی 19
- تقریر دلیل 19
- اشاره 20
- اشاره 20
- دلیل اول 20
- دلیل دوم 20
- ادله منکرین حسن و قبح عقلی 20
- اشاره 20
- اشاره 20
- دلیل سوم 20
- پاسخ 20
- پاسخ 20
- پاسخ 21
- پاسخ 22
- دلیل چهارم 22
- اشاره 22
- دلیل پنجم 22
- اشاره 22
- اشاره 23
- اشاره 23
- دلیل ششم 23
- پاسخ 23
- پاسخ 24
- اشاره 24
- پاسخ 24
- دلیل هفتم 24
- اشاره 25
- میزان استفاده از عقل نزد سلفیها 25
- اشاره 26
- 1. عدم استقلال عقل در فهم حقایق 26
- اشاره 26
- 2. تقدیم روایت صحیح بر عقل 27
- نقد 27
- پاسخ 28
- 3. وهابیان و تقدیم نقل صحابه بر عقل 28
- اشاره 28
- چرخشی در مواضع ابن تیمیه درباره عقل 29
- اشاره 31
- ادله وهابیان در تقدیم نقل بر عقل 31
- پاسخ 32
- اشاره 32
- دلیل اوّل 32
- اشاره 32
- اشاره 34
- دلیل دوم 34
- پاسخ 34
- اشاره 34
- دلیل سوم 34
- اشاره 34
- پاسخ 34
- دلیل چهارم 34
- پاسخ 35
- اشاره 35
- دلیل پنجم 35
- دلیل ششم 35
- پاسخ 35
- اشاره 35
- پاسخ 37
- دلیل هفتم 38
- اشاره 38
- پاسخ 39
- اشاره 39
- دلیل هشتم 39
- پاسخ 40
- تفکیک بین اصول و فروع 40
- اتفاق بر عدم کفایت عقل 42
- محدودیتهای ادراکی عقل 42
- ابوحنیفه، مخاطب اعتراضات سلفیها 43
- مسیحیت و بیاعتنایی به عقل در باب عقاید 44
- وهابیان و انحصار استدلال به ادله قرآنی و روایی 46
- اشاره 46
- اشاره 47
- قرآن و دعوت به تعقل 54
- اشاره 55
- 2. تعجب از عدم تعقل 55
- اسلوبهای قرآن در دعوت به تعقل 55
- 1. دعوت به تعقل در آیات الهی 55
- 4. مذمّت به جهت عدم تعقل 55
- 3. مدح اهل تعقل 55
- اشاره 56
- 2. تعقل در مخلوقات اطراف انسان 57
- 3. تعقل در نفس خود 57
- 1. تعقل در آسمانها و زمین 57
- 1. آشنایی با قدرت خدا در آفاق و انفس 58
- اشاره 58
- اهداف قرآن از دعوت به تعقل 58
- 2. آشنایی با اسرار حکمت الهی 58
- 3. آشنایی با حکمت تشریع 59
- 4. آشنایی با فلسفه تاریخ و عبرت از آن 60
- روایات در مدح عقل 61
- 1. احادیث اهل بیت: 61
- اشاره 61
- 2. احادیث اهل سنت 66
- وهابیان و خلط بین خبر و سنت 68
- لزوم دور در تخطئه مطلق عقل 69
- استفاده قرآن از استعارات و کنایات 69
- اشاره 71
- وهابیان و اعتماد به خبر واحد در عقاید 71
- بررسی ادله وهابیان 72
- اشاره 72
- اشاره 72
- دلیل اول 72
- اشاره 73
- پاسخ 73
- دلیل دوم 73
- پاسخ 73
- دلیل سوم 74
- اشاره 74
- اشاره 75
- پاسخ 75
- دلیل چهارم 75
- پاسخ 76
- اشاره 77
- دلیل پنجم 77
- پاسخ 78
- عدم جواز اعتماد به روایات ضعیف در عقاید 82
- کتابنامه 83
اوّل من قاس برأیه ... (1)
همانا تقدیم رأی و هوای نفس بر نقل، سنّت ابلیس لعین است که از امر خدا به سجده کردن بر آدم سرباز زد و با رأی فاسد خود مقابله نمود و او اولین کسی بود که به رأی خود قیاس نمود ...
پاسخ
اولًا: مقصود از تقدیم عقل بر شرع در موارد خاص به آن، پیروی از عقل قطعی است که میتواند وجود خدا و صفات او را به اثبات برساند نه پیروی از هوای نفسانی با اعمال رأی شخصی فاسد که برخی دارند و لذا حرف قوسی ناظر به کلام ابوحنیفه و حکم عقل ظنی است.
ثانیاً: پیروی از عقل قطعی در مواردی که عقل در آنجا درک دارد پیروی از هوای نفس به حساب نمییابد.
دلیل پنجم
اشاره
او نیز میگوید:
انّ الردّ إلی الأدلة الشرعیة یؤدی إلی ائتلاف الخلق و اجتماعهم و انقیادهم لأمر واحد، بالاضافة إلی اتصاف هذا الاجتماع و الإئتلاف بالصدق فی حقیقته لموافقته للشرع. امّا الردّ إلی العقل فیحیل الخلق إلی شیء لا سبیل إلی ثبوته و معرفته و اتفاق الناس علیه لتفاوتهم فی العقول و اختلافهم فی الآراء ... (2)
1- المنهج السلفی، ص 386.
2- درء التعارض، ج 1، ص 146؛ المنهج السلفی، ص 386.
همانا بازگرداندن مردم به مراجعه به ادله شرعی منجرّ به اتفاق و اجتماع و انقیاد خلق به یک امر خواهد شد، مضاف به اینکه این اجتماع و اتفاق در حقیقت به صدق متصف شدهاند از آن جهت که با شرع موافقت نمودهاند، ولی با سوق دادن مردم به عقل، مردم را به چیزی حواله دادهایم که راهی به ثبوت و معرفت و اتفاق مردم بر آن نیست؛ زیرا مردم در عقول تفاوت داشته و در آراء مختلفند ...
پاسخ
اوّلًا: برداشتها از ظاهر ادله شرعی مختلف است و لذا احاله مردم به شرع نیز خالی از اختلاف نیست.
ثانیاً: از آنجا که عقل فطری و قطعی انسان در بسیاری از امور به حقیقت میرسد و همه مردم از این عقل برخوردارند، لذا ارجاع مردم به حکم چنین عقلی میتواند مردم را به وحدت و اجتماع برساند.