حدیث عقل و نفس آدمی در آیینه قرآن صفحه 132

صفحه 132

چه رنگی بخرم ؟

آورده اند که گلیم زیر پای عارفی پاره پاره شده بود.خانه اش هم بغل رودخانه بود.روزی به یکی از دوستانش گفت:این پنج درهم را بگیر و حالا که به بازار می روی یک گلیم هم برای ما بخر،چون روی این یکی دیگر نمی شود زندگی کرد.گفت:فدایتان بشوم!افتخار هم می کنم،فقط بفرمایید چه رنگی بخرم؟چون گلیم رنگ های متنوع دارد.عارف کمی فکر کرد و گفت:آن پول را بده!و آن را در رودخانه انداخت.آن مرد پرسید:آقا،پس چرا این طور کردید و پول را به آب انداختید؟گفت:

حالا که پای رنگ وسط آمد اصلا گلیم نمی خواهم.با همین گلیم پاره تا آخر عمر زندگی می کنم. 8

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هرچه رنگ تعلق پذیر آزاد است.

9 این رنگ ها خیلی اوقات چشم ما را کور و گوشمان را کر می کند و قلبمان را به یک زندگی رنگ دار متمایل می کند و به تبذیر و اسراف می کشاند تا هر سال میلیون ها تومان هزینه کنیم که پرده ها و مبل ها و ماشین ها و فرش هایمان با هم هارمونی داشته باشند،درحالی که تناسب در هماهنگی رنگ های مختلف نیست،در یکرنگ دیدن همه چیز است.

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

حکایات مربوط به جناب بهلول اغلب،بر خلاف ظاهر خنده دارشان، خیلی گریه آور است.بهلول از علمای بزرگ شیعه است که از عاملین بوده؛یعنی از سالکان کوی حق بوده است.یکبار،هارون الرشید خواست به او در دستگاه خود پست ومقامی بدهد.ایشان دید قبول هر نوع پستی در دولت هارون خیانت به پروردگار و به مکتب اهل بیت است،لذا صبح که از خانه بیرون آمد،لباس های پاره پوشید و سوار چوب شد و شلاقی هم به دست گرفت که مثلا این اسب من است.بچه ها هم دورش را گرفتند و...خلاصه،خودش را به دیوانگی زد تا آخرتش را نگاه دارد.

این نوع دیوانگی خیلی قیمت دارد،حداقلش بهتر از این است که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه