حدیث عقل و نفس آدمی در آیینه قرآن صفحه 344

صفحه 344

ای پروردگار و مولای من!جز تو چه کسی را دارم؟

کافی است.ما غیر از خدا کسی را نداریم،چون کسانی که با ما هستند و خیلی صادقانه هم به ما محبت می کنند و قصد ظلم و نیرنگ و فتنه ای هم ندارند،تا ابد نمی توانند با ما همراه باشند؟نهایت لطفی هم که می توانند به ما بکنند این است که جنازه مان را تنها نگذارند و فاتحه ای بفرستند و بگویند فلانی آدم خوبی بود.اما سر آخر،همان ها کمک می کنند تا زن وبچه و عروس و دامادمان از سر مزارمان برخیزند و به خانه هایشان برگردند.بعد از آن،چه می توانند برایمان انجام دهند؟هیچ! اما وقتی انسان با پروردگارش همراه باشد،خدا نیز همیشه با او خواهد بود و عنایات و الطاف خود را شامل حال او خواهد کرد.مهم این است که انسان راه را پیدا کند و بر کوی محبوب واقعی خیمه بزند.در غیر این صورت،هر کاری که انجام دهد و هر قدر که در دنیا زرنگ باشد کارش از این چند جمله خارج نیست که بهلول روزی بر دیوار کاخ هارون الرشید نوشت:

«رفعت الطین و وضعت الدین،رفعت الجصّ و وضعت النصّ،إن کان من مال غیرک فقد ظلمت و اللّه لا یحب الظالمین،و إن کان من مالک فقد اسرفت و اللّه لا یحب المسرفین».

جواب این را هم خودت بده!

هارون الرشید از زنان مختلفش چهارده پسر داشت 14 که یکی از آن ها به پدر و برادرانش شباهتی نداشت.نقل است روزی اطرافیان هارون به او گفتند:بهتر است برای این پسرت تدبیری بیندیشی تا بیش از این باعث آبروی خلافت نشود،زیرا او بیشتر با اهل دین و مسجد رفت وآمد می کند و رفتار و گفتارش مناسب مقام خلافت نیست.هارون گفت:از بین پسران من،همین یکی ناخلف در آمده است.حرف مرا هم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه