حدیث عقل و نفس آدمی در آیینه قرآن صفحه 366

صفحه 366

پیغمبر با این که همه چیز را می دانست با این زن درگیر نشد،او را طلاق هم نداد.در خانه پیامبر ماند تا ایشان از دنیا رفت.فقط گاهی به آرامی به زنانش می گفت:یکی از شما بعد از من به جنگ ولی اللّه اعظم می رود.نشانه خطاکاری اش هم این است که وقتی از دهی به نام حوأب رد می شود سگ ها پارس می کنند. 15

آن روز،وقتی سگ های حوأب پارس کردند،و یاد سخن پیغمبر افتاد و پشیمان شد و هنوز به میدان نجنگ نرسیده گفت مرا به مدینه برگردانید!علت را پرسیدند،گفت:پیغمبر به من دراین باره خبر داده و علامتش پارس کردن سگ های حوأب است.اما،چهل نفر به دروغ قسم خوردند که در این مسیر اصلا دهی به نام حوأب وجود ندارد. 16

عشق برای این موقعیت هاست که آدم سقوط نکند.ایمان تنها در این میدان کارساز نیست،ولی وقتی با عشق همراه شود،دیگر کسی نمی تواند عاشق را از معشوق جدا بکند.

عشق و ایمان در شب عاشورا

امام زمان،عجل اللّه تعالی فرجه الشریف،می فرماید:شب عاشورا، سید الشهدا رو به یارانش کرد و فرمود:این سی هزار نفر تنها با من کار دارند،به شما کاری ندارند.اگر کی امشب با من در این بیابان بماند، فرادا قطعه قطعه خواهد شد.از تاریکی شب استفاده کنید و بروید.آن گاه سکوت کرد.هرچه ایستاد دید کسی از جایش بلند نمی شود.گفت:

چرا نمی روید؟جواب ندادند.

بعد از چند لحظه،امام زمان می فرماید:اولین کسی که از این هفتاد و دو نفر به سخن آمد زهیر بن قین بجلّی بود.او بلند شد و باادب و احترام بسیار به حضرت گفت:یابن رسول اللّه،فردا چند دفعه ما را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه