حدیث عقل و نفس آدمی در آیینه قرآن صفحه 45

صفحه 45

می کردند؛واقعا اهل دعای عرفه بودند.یادم هست روز عرفه می رفتند در کوه ها می نشستند و دعا می خواندند و گریه می کردند.زن جوان مرده را دیده اید چطور گریه می کند؟(عرب به این کار می گوید نال ثکل).آن ها این طور عرفه می خواندند و گریه می کردند و با عرفه و ندبه و ذکر و نماز بازی نمی کردند.

نکته دیگر این که در میان این جمع کسی بود که حضور حضرات معصومین را درک می کرد؛یعنی گاهی همان طور که مثل سیل اشک می ریخت می گفت:بوی حضرت سید الشهداء با بوی حضرت زین العابدین،یا امام رضا،علیهم السلام،دارد می آید.بعد هم می گفت به این دلیل؛و نشانی می داد.

برکت یعنی این

دلتان می خواهد باور کنید می خواهید باور نکنید،ولی یکی از دوستان قدیمم که الان زنده است حداقل این حکایت را به یاد دارد.

یکی از این افراد راننده بود و مسافرکشی می کرد.جلسه ذکری هم بین دوستان بود که به نبوت می چرخید.یاد دارم یک بار نوبت به ایشان رسیده بود،به خانواده اش گفته بود قصد دارم این ده دوازده نفر را ناهار نگه دارم.یک کیلو گوشت و مقداری نخود و لوبیا و مقداری سبزی هم به خانمش داده بود تا بپزد.از آن طرف،هر کدام از میهمانان به شش- هشت نفر دیگر گفته بودند که امروز خانه فلانی هستیم.آن جا نورش زیاد است،شما هم بیایید.

به همین ماه رمضان و به علی بن ابی طالب،شهید این ماه،قسم که نزدیک دویست نفر آن روز آمدند در آن جلسه شرکت کردند و از آن غذای اندک خوردند و رفتند.بعد،ایشان خانواده اش را هم صدا کرد که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه