حدیث عقل و نفس آدمی در آیینه قرآن صفحه 48

صفحه 48

مرا با همه معجزاتم،از نزول قرآن و صنف شدن ماه و سبزشدن درخت خشک دیدید و به من ایمان آوردید.اما دوستان من آن هایند که فقط خبر مرا شنیدند و قبولم کردند. 12

خوش به حال آن ها که به پیامبر این طور ایمان آورده اند و پیامبر آنان را دوست خود خوانده است و خوشا به پاداشی که به واسطه این معرفت در انتظارشان است.

عسل پاداش معرفت و خدمتی بود

چندی پیش،مطلبی خواندم که خیلی برایم جالب بود.نوشته بود تا زمان به آتش انداختن حضرت ابراهیم ماده ای به نام عسل وجود نداشت.

وقتی نمرودیان آن آتش مهیب را افروختند و ابراهیم را در منجنیق گذاشتند تا به آتش بیندازند،ملائکه گفتند:خدایا،در این منطقه یک دوست بیشتر نداری و او را هم دارند زنده زنده می سوزانند!؟سپس، جبرئیل گفت:اجازه می دهید کمکش کنم!خطاب رسید:برو!جبرئیل آمد کنار منجنیق و گفت:ای ابراهیم،من چه کار می توانم برایت بکنم؟ گفت:هیچ!علم پروردگار به وضع من برایم بس است.اگر بخواهد من بسوزم،می سوزم و اگر نخواهد،نمی سوزم،حالا هم برو و بین من و محبوبم حائل نشو!

در مسیر بازگشت،جبرئیل دید چند زنبور دارند به طرف آتش می روند.گفت:کجا می روید؟منطقه پر از آتش است.اشاره کردند که آب در دهانمان کرده ایم.می رویم بریزیم روی آتش.گفت:آخر با این یک قطره آب آن آتش خاموش نمی شود!گفتند:ما داری در حد توانمان به تکلیف عمل می کنیم و پیامبر خدا را یاری می کنیم و «لاٰ یُکَلِّفُ اللّٰهُ نَفْساً إِلاّٰ وُسْعَهٰا» . 13

این جا بود که خطاب رسید از این به بعد آنچه از دهان زنبور بیرون

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه