پرتو خرد: (خلاصه کتاب عقل): تحریر درس گفتارهای دکتر سید محمد بنی هاشمی صفحه 17

صفحه 17

نمی دهیم آنها را در دایره ادراکات عقلی وارد کنیم. در عین حال، با عنایت به فهم و علم بودن، آنها را در جایگاه خود می نشانیم.(1)

نکته دیگر آنکه این خط کشی میان علم و عقل بسیار ظریف است و همه جا این مرز رعایت نمی شود. گاه به عقل، علم اطلاق می کنیم و گاه به علم، عقل؛ چراکه این دو، معنای بسیار نزدیکی دارند؛ تا حدّی که یکی زیرمجموعه دیگری است. در چنین مواردی، این عبارت، درباره دو لغت صدق می کند: «إذا افترقا اجتمعا و إذا اجتمعا افترقا.» آنگاه که در صدد تفکیک میان آن دو نیستیم، و هر یک را جداگانه به کار می بریم، به خاطر مشترکات میانشان، ممکن است یکی را به جای دیگری به کار بریم. امّا وقتی این دو در کنار یکدیگر بیایند، باید مرز دقیق میان معانی آنها رعایت شود. در کاربرد جداگانه علم و عقل نیز، در بسیاری از موارد، یکی در معنای دیگری به کار می رود. در این صورت، آن تفاوت وجدانی همچنان برقرار است و صرفآ در مقام کاربرد لفظ، لحاظ نشده است.

1 - 4 - تفاوت فکر و عقل

اشاره

در این قسمت به بررسی رابطه عقل و فکر می پردازیم. ابتدا درباره لفظ فکر و تفکّر تأمّلی داریم. «فکر» دارای دو معنای اسمی و فعلی است. فکر در معنای فعلی یعنی اندیشیدن و در معنای اسمی یعنی اندیشه. فکر در معنای اسمی می تواند اختیاری یا غیراختیاری باشد. یعنی آنچه که در ذهن ما حاصل می شود ممکن است با قصد قبلیِ ایجاد آن بوده باشد مثلا تصمیم گرفته ایم که درباره یک سیب فکر کنیم؛ در این صورت فکر سیب یک فکر اختیاری در ماست. چون خود، آن را ایجاد کرده ایم. گاهی هم همین فکر بدونِ اختیار ما در ذهنمان می افتد. حال اینکه چگونه و از کجا این فکر در ذهن ما ایجاد شد، گاهی برای ما روشن است و گاهی هم منشأ آن را متوجّه نمی شویم. حالت اوّل اینکه،


1- عجیب آنکه در فلسفه، آنقدر بر عقل نظری تکیه شده است که عقل به معنای حقیقی اش (دانشخوب ها و بدها، و در اصطلاح فلاسفه، عقل عملی) منزلتی را که مستحقّ آن بوده، نیافته است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه