پرتو خرد: (خلاصه کتاب عقل): تحریر درس گفتارهای دکتر سید محمد بنی هاشمی صفحه 18

صفحه 18

کسی درباره سیب صحبت می کند. شنیدن آن، ما را به یاد سیب می اندازد. در این صورت ممکن است این فکر بدون قصد و اختیار ما، مدّتی ذهنِ ما را به خود مشغول سازد. در این حالت، فکر سیب و صورت ذهنیِ آن، نوعی فکر غیراختیاری است. امّا گاهی منشأ این فکر را هم نمی فهمیم؛ مثلا بدون هیچ زمینه و مقدّمه ای فکر آن در ذهنِ ما می افتد و سپس ما را به خود مشغول می سازد. در هر دو حالت _ چه منشأ ایجاد آن را بدانیم و چه ندانیم _ اصل اینکه فکری بدون اختیار، ذهنِ ما را مشغول ساخته کاملا وجدانی است. امّا «تفکّر» معمولا معنای اختیاری دارد و در مواردی استعمال می شود که انسان بخواهد روی افکار و اندیشه هایی با تعمّد کار کند. اختیار تفکّر نوعآ بدست خود ماست. ما می توانیم روی یک فکر کار کنیم یا می توانیم آن را رها کنیم و بدان اعتنا ننماییم. گاهی فکری ما را رها نمی کند و بی اختیار به خود مشغول می سازد. این مشغولیتِ غیراختیاری، «تفکّر» نامیده نمی شود و اگر هم کسی تعبیر «تفکّر» را برای آن به کار ببرد باید حساب آن را با نوع تفکّرات انسان که اختیاری هستند؛ کاملا جدا کرد. همین تفکّرِ اختیاری است که مورد امر یا نهی و ستایش یا نکوهش قرارگرفته است که ادامه بحث بدان اختصاص دارد.

یکی از ویژگی های وجدانی عقل، فکری و ذهنی نبودن آن است.(1)  عقل از سنخ

کشف است و وجدانآ با فکر و صورتهای ذهنی متفاوت است. کار عقل، نمایاندن خوبی و بدیِ ذاتی است که با فکر متفاوت است. بنابراین آنچه باعث عاقل نامیدن عاقل می گردد توانایی تفکّر و اندیشیدن در او نیست. به عنوان تنبیهی براین حقیقت، می توان افکار غیرعاقلانه را مثال زد. بهترین دلیل برای جداسازی دو مقوله فکر و عقل، آن است که عقل از آن جهت که عقل است می تواند درباره تفکّر، بسته به آنکه متعلّق آن چیست و یا اینکه چه نتیجه ای پدید می آورد، نظر دهد. مثلا عقل در مورد قبح طرح نقشه یک جنایت، مانند ظلم یا سرقت، صریحآ شهادت می دهد. امّا در مقابل، تفکّر درباره چگونگی ایثار و خدمت به خلق را حَسَن می یابد.


1- به کتاب عقل، دفتر اوّل ص 102 رجوع شود.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه