پرتو خرد: (خلاصه کتاب عقل): تحریر درس گفتارهای دکتر سید محمد بنی هاشمی صفحه 41

صفحه 41

بابت همان کار او را توبیخ نمایند، عمل خود را «بد» می شمارد. بنابراین «خوب» را مساوی با آنچه موجب تعریف و تشویق می شود، می داند و «بد» را معادل آنچه باعث تنبیه و توبیخ می گردد.

کودک فهم دیگری از خوبی و بدی ندارد و چون عقل ندارد، حُسن و قبح عقلی (ذاتی) را نمی فهمد و تا وقتی به بلوغ عقلی نرسیده، آموزش دادن او نیز فایده ای به حالش ندارد.(1)

ثالثآ : حسن و قبح به افعال «اختیاریِ» عاقل باز می گردد. اگر از انسان عاقلی، عملی بی اختیار سرزند (مثلا در انجام کاری مجبور شده باشد) و آن عمل در شرایط عادی مصداق ظلم محسوب شود، نمی توان آن عمل را ظلم نامید، زیرا که او در انجام آن اختیاری نداشته است. با نگرشی عمیق به مسأله، می توانیم ادّعا کنیم که اساسآ زمانی می توان چیزی را _ به معنای واقعی کلمه _ «فعل» کسی دانست که «اختیارآ» آن را انجام داده باشد. لذا تعبیر فعل غیراختیاری، با نوعی مسامحه همراه است. اگر با دقّت سخن بگوییم، تنها زمانی می توان انجام کاری را به کسی نسبت داد که آن کار را با اختیار انجام دهد. با توجّه به این مطلب، اگر قید اختیار را در خود فعل بیاوریم، باید گفت: حُسن و قبح ذاتی، صفت «فعل عاقل» است.

2 _ 6 _ حُسن و قبح ذاتی: صفت «ماهیّت کلّی فعل»

در تکمیل نکته پیش، باید افزود که حُسن یا قبح به «ماهیّت کلّی فعل» عاقل مختار بازمی گردد. در این تعبیر، دو نکته نهفته است:

نکته اوّل : عاقل، کلّیِ یک فعل را حَسَن یا قبیح می یابد. به عنوان مثال، می یابد که کلّیِ ظلم، قبیح است. به همین دلیل، در مواجهه با عملی که آن را مصداق ظلم تشخیص می دهد، به قبح آن نیز اذعان می کند. به بیان دیگر، از دید عاقل، هر آنچه مصداق ظلم


1- در فرض مذکور، تذکار و تنبیه نیز اثری در فهم کودک از مستقلّات عقلیّه ندارد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه