پرتو خرد: (خلاصه کتاب عقل): تحریر درس گفتارهای دکتر سید محمد بنی هاشمی صفحه 44

صفحه 44

این مطلب همان است که در این جا گفتیم. یعنی قبح، از ذات ظلم برمی خیزد و هرجا که ماهیّت موجوده ظلم را ببینیم _ صرف نظر از آنکه فاعل (ایجاد کننده) آن کیست _ قبح آن را می یابیم. از این سخن برنمی آید که قبیح، صفتِ ماهیّت معدوم است. ماهیّتی که موجود نیست، هیچ صفتی هم ندارد. بلکه اصولا تنها زمانی می توانیم از ماهیّت ظلم سخن بگوییم که موجود شده باشد. یا حدّاقل، وجود آن را فرض کرده باشیم. در ظرف (یا فرض) موجودیّت ماهیّتِ ظلم، اوّل کلامی که بر زبان می رانیم، سخن درباره صفت ذاتیِ آن (یعنی قبح) است.

اکنون که مقصود از ماهیّت فعل و جایگاه آن در حسن یا قبح های عقلی روشن شد، مناسب است درباره دو مثال مذکور در قسمت 2 _ 6 دقّتی مجدّد به خرج دهیم. گفتیم که درباره فعل کودک غیرعاقل و نیز فعلی که بی اختیار و بدون توجّه از کسی صادر می شود، حُسن یا قبحی مطرح نیست. اکنون می افزاییم که در واقع، ماهیّت فعلی که از کودک غیرعاقل سرمی زند، با ماهیّت فعل عاقل کاملا متفاوت است؛ اگرچه هر دو فعل، شکل ظاهری یکسان داشته باشند. (مانند مثالی که ذکر شد: ماهیّت فعل کودکی که بی اجازه مال دیگری را برمی دارد، با ماهیّت فعل عاقل بالغی که بی اذن صاحب مال در مالی تصرّف می کند، واقعآ تفاوت دارد.)

به همین خاطر، در مورد فعل عاقل، می توان از حسن و قبح سخن گفت، امّا فعل کودک چنین نیست. همچنین بسته به اینکه در فعلی، توجّه اختیاری فاعل، وجود داشته باشد یا خیر، دو ماهیّت کاملا متفاوت موجود می شود. مثلا گاهی ظرفی از دست شما می افتد و می شکند، امّا زمان دیگر آن را می اندازید و می شکنید. نتیجه این دو کار، در خارج یکسان است، ولی ماهیّت های متفاوت دارند. به همین جهت، دو کارِ مختلف هستند و احکام یکی به دیگری سرایت نمی کند. این تمایز، وجدانی است و ماهیّت های متمایز، احکام متفاوت دارند. خلاصه این مبحث آنکه ماهیّت کلّی فعل عاقل مختار متّصف به حسن یا قبح می شود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه