پرتو خرد: (خلاصه کتاب عقل): تحریر درس گفتارهای دکتر سید محمد بنی هاشمی صفحه 7

صفحه 7

فاقد آن بوده است. به اعتبار حالتی که الآن دارد، حالت قبلی را بی عقلی می نامد.

مثال دیگر بی عقلی، هنگامی است که انسان به خواب می رود. تنها پس از بیدار شدن و در هنگامی که به ادراکهای عقلی دست می یابد می فهمد که در حین خواب، این ادراکهای عقلی برای او محقّق نمی شده است. نمونه دیگری از حالاتی که در آن بی عقلی رخ می دهد، غضب یا شهوت «شدید» است. انسان می یابد که در هر دو مورد، حالتی بر او حاکم می شود که قبح کاری را که انجام می دهد، نمی فهمد. این عدم فهم، همان زوال عقل است که انسان گرفتار آن می شود. در این حالت، انسان به خاطر ارتکاب مقدّمات اختیاری که منجر به ایجاد غضب یا شهوت شدید شده است، سزاوار کیفر و مستحقّ مؤاخذه می شود، وگرنه چه بسا قبح فعلی را که در حین غضب یا شهوت شدید انجام داده، نمی فهمیده است.

بر این مبنا، این عاقل است که معنای عقل و بی عقلی را در حین عاقل بودن می فهمد.

نتیجه این مباحث آنکه برای شناخت عقل، به تعاریفی که دیگران درباره آن گفته اند و می گویند نیاز نداریم. فراتر از آن، باید سخنان آنان را به یافته های خویش عرضه کنیم و در محکمه درون، با محکِ وجدانیِ خود، کلام آنان را بپذیریم یا رد کنیم. اگ_ر هم بحث_ی با عنوان تع_ریف عقل مطرح می شود، مراد ما آشکار نمودن آن _ که خود ذاتآ آشکار است _ نیست، بلکه به بیان اوصاف وجدانی عقل _ یعنی آنچه عاقل با مراجعه به خویش می یابد _ بسنده می شود.

1 - 2 - شواهد لغوی بر دریافت وجدانی از عقل

اکنون نظری گذرا بر مباحث دانشمندان لغت شناس درباره عقل می افکنیم.(1)  امّا


1- لازم به ذکر است که لغت «عقل» دارای دو معنای مصدری (فعلی) و اسمی است. عقل در معنایمصدری، معادل رسیدن به فهم عقلانی است و در معنای اسمی کمالی است نورانی که بشر با واجدیّت آن،بر ادراک عقلانی توانا می شود. در این کتاب، بیشتر به معنای اسمی عقل نظر داشته ایم. خوانندگان می توانندبرای آگاهی از ویژگی های هر معنا و رابطه میان آن دو به کتاب عقل دفتر اوّل مراجعه نمایند.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه