عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتالهین شیرازی و ایمانوئل کانت صفحه 97

صفحه 97

که در آن همه چیز منسوب به خدا می شود. حاصل آنکه دلیل، اخص از مدعا بوده و منحصر می شود در شاخه کوچکی از حکمت.

از آن جا که حکمت به معنای شناخت برهانی موجودات - نه از راه جدل، مغالطه، خطابه و شعر - می باشد، چه تضمینی وجود دارد که هر برهانی منجر و منتهی به شناخت خدا شود؟ به تعبیر بهتر، استدلال برهانی به حصر عقلی به یکی از سه امر منتهی می شود:

1. اثبات وجود صانع؛

2. نفی وجود صانع؛

3. نه اثبات و نه نفی وجود صانع.

هیچ یک از این سه امر قابل تضمین نیست.

چگونگی دریافت فلسفه از نگاه شرع

ابن رشد بعد از استدلال بر لزوم فلسفه می گوید: وقتی فلسفه امری لازم بود، مقدمه فلسفه و حکمت هم لازم است. ایشان از میان مقدمات به منطق اشاره می کند. بدین گونه که وقتی منطق لازم شد سؤال می شود که آن را باید از چه کسی اخذ کرد؟

ابن رشد در پاسخ پرسش فوق می گوید: هر علمی را باید از صاحبش گرفت؛ از این رو منطق را باید از یونانیان قدیم گرفت اگرچه مشرک باشند، زیرا اخذ حکمت از مشرک اشکال ندارد. (1)


1- (1) . در میان فلاسفه مشاء بحث بود که جایگاه منطق کجاست؟ بعضی آن را جزء حکمت ندانسته، بلکه آن را وسیله و آلت برای حکمت می دانستند. به نظر می رسد ابن رشد هم بر این عقیده است. برخی آن را جزء حکمت نظری و الهیات می دانستند و دسته سوم آن را جزء ریاضیات می دانستند و بالأخره دسته چهارم معتقد بودند جزء حکمت عملی است، لیکن به عنوان یک شاخه مستقل در کنار سه شاخه دیگر قرار دارد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه