عقل کلید گنج سعادت صفحه 167

صفحه 167

در نظرش تیره و تار می شود؛زیرا ایمانی ندارد که در این ایام به آن تکیه کند.آن وقت،ناله می کند که چرا مرا خلق کردند و خدا از خلقت من چه منظوری داشت؟

این عاقبت غافل است.فریاد ظرفی است که مظروف آن تباه شده و کلمات انسانی است که عقلش فرسوده شده و گندیده و روحش خفه شده است.صاحب این عقل و روح تنها به ظرف این دو یعنی بدنش رسیدگی کرده و هر روز،صبح و ظهر و شب،به ان غذا داده تا فربه تر شود.دیدن این صحنه ها و این انسان ها برای همه ما درس عبرت است؛خاصه،آن ها که در همین مسیر گام بر می دارند.آن ها باید به عاقبت کارشان فکر کنند و ببینند چند روز دیگر که بدن از کار افتاد و گرد پیری بر چهره نشست،موهای سر سفید شد و ریخت،چشم ضعیف شد و آب مروارید آورد،و چانه بر اثر سکته کج شد،می خواهند چه کنند؟آن وقت که دیگر نمی شود این ظرف را جوان کرد.لذا،انسان پیش هر دکتری برود دست خالی بر می گردد،چون از قضا خود دکتر هم به همین درد مبتلاست و اگر دارویی داشت خود را درمان می کرد.

کل اگر طبیب بودی...

حکایتی دراین باره نقل شده است که برخلاف ظاهر خنده دارش،باطن قابل تاملی دارد.می گویند روزی،کچلی بر ای مداوای بی مویی سرش نزد دکتر رفت.دکتر از بیماری اش پرسید.او هم کلاهش را برداشت و گفت:یک مو هم در سر من نمانده است.دوایی به من بده تا مو در بیاورم.دکتر از پشت میز بلند شد و کلاهش را از سر برداشت.مریض دید سر دکتر نیز از مو عاری است؛گفت:اگر دوا برای مودار شدن تو بود که خود من از آن استفاده می کردم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه