عقل کلید گنج سعادت صفحه 169

صفحه 169

آسمان را به خاطر آن به هم بریزد؟این تن خاکی مرکبی بیش نیست، ظرفی بیش نیست.پس،چرا آن را این قدر جدی می گیریم؟

بند بگسل باش آزاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند زر

گر بریزی بحر را در کوزه ای چند باشد قسمت یک روزه ای؟

کوزه چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد،پر در نشد. 13

درسی از علی(علیه السلام)

با علی گفتا یکی در رهگذار از چه باشد جامه تو وصله دار؟

تو امیری و شهی و سروری از تمام رادمردان برتری

هستی ما جملگی از هست توست اختیار عالمی در دست تست

ای امیر تیز رأی و تیز هوش جامه ای چون جامه شاهان بپوش

از چه باشد ای جهانی را پناه جامه صد وصله در اندام شاه؟ 14

حضرت در پاسخ فرمود:

گفت صاحب جامه را بین جامه چیست؟

این بدن عاریت و امانت است.تا وقتی حرکت می کند یک پیراهن و یک کلاه و یک عینک و یک سمعک و یک دست دندان،یک تشک و یک لحاف و یک متکا و یک اتاق بیشتر لازم ندارد.این ظرف وقتی از حرکت افتاد و خدا به ملک الموت فرمود برو و حقیقتی را که در این ظرف است خارج کن،دیگر به چه چیز نیازمند است؟آیا شنیده اید کفن هیچ ثروتمندی از ابریشم باشد؟تنها پنج متر پارچه ارزان برای کفن کردن جنازه می خرند،زیرا جنازه آدمی ارزش گران تر از آن را ندارد.

چون این بدن خیلی زود بو می گیرد،زود او را از روی قلبی ابریشمین و متکای مخمل و تشک پر قو بر می دارند و به مرده شورخانه می برند.

مرده شور هم که سوزن و چرخ و متر ندارد.پارچه سفید را در دست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه