عقل کلید گنج سعادت صفحه 170

صفحه 170

می گیرد و بین انگشتانش می گذارد،یک قسمت آن را پاره می کند و وسطش را سوراخ می کند و در گردن جنازه می اندازد و می گوید:این پیراهنت!قدری پارچه هم به کمر جنازه می بندد و می گوید:این هم شلوارت!بعد،یک پارچه سراسری هم به بدن می پوشاند و می گوید:این یکی را ببرید!نوبت آن دیگری است!

بعد،او را نزدیک قبر می برند تا دفن کنند.آن جا که دیگر خیاط فرانسوی نیست تا دقیق اندازه بگیرد.با بیل اندازه می گیرند ببیند قبر برایش اندازه هست یا نه.گاهی هم که وقت ندارند و جنازه هم به قبر نمی خورد با فشار و زور یک طوری جایش می کنند.آن همه احترام و عزتی که برای پول هایش به او می گذاشتند کجا رفت؟برای این بدن که کسی احترام فوق العاده ای قائل نشد.محتویات این ظرف کجا رفت و چه شد؟خداوند می فرماید:تمام آن از بین رفت و نجس شد:

«کَذلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ». 15

آری،آب تا خاک نگرفته و به میکروب آلوده نشده و رنگ عوض نکرده قابل استفاده است.پس از آن،دیگر به کاری نمی آید مگر دور ریختن!

اندر فواید بی عقلی

آورده اند که روزی شیری مریض شده بود.به روباه گفت:چه کنیم خوب شویم؟گفت:دوای شما فقط مغز خر است.گفت:پس خری پیدا کن تا مغزش را ما بخوریم و گوشتش به تو رسد.روباه از این سخن خیلی خوشحال شد و با خود گفت:زور من که به خر نمی رسد،می روم خری پیدا می کنم،گولش می زنم و می آورم تا شیر پاره پاره اش کند.بعد از آن،تا هفت هشت روز غذا داریم.خلاصه،در جنگل راه افتاد تا به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه