عقل کلید گنج سعادت صفحه 330

صفحه 330

گفت:نمی دانی هرکس که مردم از او بترسند،روز قیامت روی پیشانی اش می نویسند:

«آیسا من رحمه اللّه»؟

تو که درس خوانده ای چرا به من ظلم می کنی؟چرا می خواهی روز قیامت مرا از رحمت خدا محروم کنی؟چرا از من هیولا ساختی؟از این پندار خود استغفار کن و از امروز به بعد هم بیا و از مغازه نسیه ببر.

کاری نکن که در قیامت من از رحمت خدا دور باشم!از این همه بزرگواری شرمنده شدم و با خود گفتم:من چه فکرها درباره این مرد می کردم و او چه روح بزرگی دارد!

بعضی از مردم چه ایمان بالایی دارند!کدام شیطان می تواند آن ها را فریب بدهد؟چه چیز می تواند آن ها را برای انجام حرام خدا وسوسه کند؟چقدر مصونیت برای خود ایجاد کرده اند؟

چو فردا رسد فکر فردا کنیم

بچه که بودم،پدرم صبح ها مرا با خود به مغازه اش در بازار تهران می برد.

چند نفری در همان اطراف مغازه داشتند که با این که آن وقت پنج شش سال بیشتر نداشتم چهره شان هنوز در یادم هست.بعدها،برایم تعریف کردند که این ها هر بیست و چهار ساعت حساب خانه و مغازه را می رسیدند و مثلا می گفتند از هشت صبح امروز تا هشت صبح فردا، خانه و مغازه به بیست تومان بیشتر نیاز ندارد و همین مقدار درآمد برایمان کافی است.لذا،به شاگرد مغازه می سپردند که در بیست و چهار ساعت آینده بیست تومان خرجمان است،مواظب مقدار فروش باش! بعضی روزها،ساعت ده صبح،میزان فروش به سیصد تومان می رسید که بیست تومان آن سود بود.آن وقت،این ها به شاگرد مغازه می گفتند:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه