عقل کلید گنج سعادت صفحه 48

صفحه 48

دکتر معرفی کن.گفتم:امشب یکی از دکترهای خوب تهران را می بینم و با او صحبت می کنم.اگر وقت داشت،مطلعت می کنم.

شب آن طبیب را دیدم و ماجرا را تعریف کردم.می دانستم سرش شلوغ است و از این ترس داشتم که بگوید:سه ماه دیگر.اما از این معنا هم می ترسیدم که نوبت بیمار دیگری را به خاطر من جابه جا کند، (زیرا ما باید رعایت حق دیگران را بکنیم)،ولی ایشان محبت کرد و گفت:فردا برای معاینه بیاید.

درسی از مرحوم تربتی

حال که صحبت از بیماری و مراعات حق دیگران شد،بد نیست این درس را از یکی از زاهدان و پاکان بزرگ عصر خود یعنی مرحوم آخوند ملا عباس تربتی 19 بگیریم.نقل است که ایشان یک روز در تربت حیدریه به مطب دکتر رفت،ولی دید نزدیک چهل نفر مرد و زن و بچه جلوتر از ایشان به انتظار دکتر نشسته اند.ایشان هم رفت و گوشه ای نشست و منتظر شد.از قضا،بعد از مدتی،دکتر که از مریدان جناب شیخ بود در اتاقش را باز کرد تا هوای اتاق جابه جا شود که چشمش به آخوند ملا عباس افتاد.آخوند هم در زمان خودش شاید بر روی کره زمین انسان نمونه و کم نظیری بود،در حدی که مرحوم کفایی در مشهد گفته بود:

اگر آخوند ملا عباس این مقدار پایبند این احتیاطهای شدید نبود،لیاقت داشت حکومت تمام کره زمین را برای اداره بشر به او واگذار کنند.

مرحوم کفایی درباره ایشان مبالغه نکرده است،چون این مرد واقعا محتاط بود،به طوری که اگر یک وقت گوشت شکار برای او هدیه می آوردند،خیلی مؤدبانه و محترمانه و با لبخند از پذیرفتن آن امتناع می کرد و اگر شخص علت را می پرسید می گفت:اسبی که با آن به شکار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه