اهتمام برای مستضعفان صفحه 2

صفحه 2

مستضعفان صالح گرامی‌ترین انسانها نزد رسول خدا (ص) بودند. آن حضرت به محرومان عشق می ورزید و آنان را بزرگ و عزیز می داشت. [49] نیازمندان و محرومان امانتداران الهی هستند که پیامبر خدا (ص) به علی (ع) فرمود: «یا علی ان الله جعل الفقر امانة عند خلقه...» [50] (ای علی، همانا خدا فقر را نزد مخلوقش به امانت گذاشته است) و نیز فرمود: «یا علی، الحاجة امانة الله عند خلقه...» [51] (ای علی، نیازمندی امانت خداست نزد خلقش).علی بن ابراهیم به اسناد خود از امام صادق (ع) از زبان رسول خدا (ص) حدیثی را نقل کرده است که نشان دهنده شأن مستضعفان است. آن حضرت فرمود:«طوبی للمساکین بالصبر و هم الذین یرون ملکوت السماوات و الارض.» [52] .خوشا به حال مستمندان از لحاظ صبر آنها. آنهایند که ملکوت آسمانها و زمین را می‌بینند.آنها هستند که از ظواهر عالم عبور می‌کنند و به حقایق دست می یابند. در مواعظ عیسی (ع) چنین آمده است:«خوشا به حال مسکینان در روح زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. خوشا به حال ماتمیان زیرا ایشان تسلی خواهند یافت. خوشا به حال حلیمان زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت زیرا ایشان سیر خواهند شد. خوشا به حال رحم کنندگان زیرا بر ایشان رحم کرده خواهد شد. خوشا به حال پاک دلان زیرا ایشان خدا را خواهند دید. خوشا به حال زحمت کشان برای عدالت زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است.» [53] .مستضعفان صالح، بندگان واقعی خدایند و مورد کرامت الهی. محمد بن مسلم از امام باقر (ع) روایت کرده است:«اذا کان یوم القیامة امر الله تبارک و تعالی منادیا ینادی بین یدیه این الفقراء؟ فیقوم عنق من الناس کثیر، فیقول: عبادی! فیقولون: لبیک ربنا. فیقول: انی لم افقرکم لهوان بکم علی ولکنی انما اخترتکم لمثل هذا الیوم تصفحوا وجوه الناس فمن صنع الیکم معروفا لم یصنعه الا فی فکافوه عنی بالجنة.» [54] .چون روز قیامت شود، خدای تبارک و تعالی دستور دهد که یک منادی در برابرش فریاد کند: کجا هستند بینوایان؟ گروهی بسیار برخیزند. خدا فرماید: بندگان من! گویند: لبیک پروردگارا. فرماید: من شما را برای خواری و پستی شما در نظرم بینوا نساختم، بلکه برای مثل امروز انتخابتان کردم. در چهره مردم تأمل و جستجو کنید، هر کس به شما احسانی کرده نسبت به من کرده است، از جانب من بهشت را به او پاداش دهید.کرامت کردن مستضعفان و عزت بخشیدن به آنها در جهتگیری‌های پیامبر در همه دوران رسالت به چشم می خورد این جهتگیری در مدینه، در حالی که اسلام به حاکمیت رسیده بود، رنگ و بوی دیگری داشت. از همان آغاز ورود تا وداع با یاران. داستان ورود آن حضرت به مدینه خود گویای این حقیقت است.آن حضرت زیباترین جلوه‌های کرامت را نسبت به مستضعفان نشان داده است. آن جلوه تام حق و محبوبترین خلق، با بوسه‌ای بر دست کارگر، زیباترین حماسه‌ها را آفرید. بوسه‌ای نه از سر تصنّع و نمایش، بلکه بوسه‌ای از سر تکریم و بزرگداشت انسانهایی که نزد خدا بزرگند. آنان دوستان خدایند و در شرافت وافتخار آنها همین بس که پیامبر اکرمم (ص) آنها را این چنین احترام کرده است: روزی آن حضرت با کارگری از انصار برخورد کرد که آثار پینه و خشونت دستش هویدا بود. پرسید: این آثار چیست؟ گفت: من کارگری هستم و این آثار بیل زدن است که به وسیله آن خانواده خود را اداره می کنم. حضرت دست او را در دستهای مهربان خویش گرفت و بنا به روایتی آن دست را بوسیله و او را به یاران خویش نشان داد فرمود: «هذا یدیحبها الله» (این دستی است که خدا آن را دوست می دارد). و در روایت دیگری است که فرمود: «هذه ید لاتمسها النار» (این دستی است که آتش به آن نمی رسد). [55] .پیامبر خدا به هیچ روی اجازه کوچک شمردن مستضعفان را نمی‌داد و می‌فرمود:«الا و من استخف بفقیر مسلم فقد استخف بحق الله و الله یستخف به یوم القیامة اِلاّ ان یتوب. من اکرم فقیراً مسلماً لقی الله یوم القیامة و هو عنه راض.» [56] .بدانید که هر کس فقیر مسلمانی را تحقیر کند، همچون کسی است که حق خدا را تحقیر کرده باشد و خداوند در در روز قیامت او را تحقیر کند مگر اینکه توبه کند. کسی که فقیر مسلمانی را گرامی بدارد، در روز قیامت خدا را در حالی دیدار کند که از وی راضی است.مستکبران که براساس ملاکهای ظاهرگرایانه دنیایی با همه چیز برخورد می‌کنند، مستضعفان را نیز به چشم حقارت می نگرند. نجار عدوی در حالی که عبایی بر دوش داشت بر معاویه وارد شد. معاویه به چشم حقارت در وی نگریست. گفت: معاویه! عبا با تو سخن نمی‌گوید، کسی که داخل عباست سخن می‌گوید. آن گاه شروع به سخن کرد و سخت مورد توجه قرار گرفت. سپس از جا بلند شد و از معاویه چیزی نخواست. معاویه گفت: من هیچ مردی را در ابتدا حقیرتر از وی و سرانجام بزرگتر از او ندیدم. [57] .شیخ صدوق با اسناد خود از حضرت رضا (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود:«من استذلّ مؤمناً او حقّره لفقره، او قلة ذات یده، شهره الله یوم القیامة، ثم یفضحه.» [58] .کسی که مؤمنی را خوار کند یا او را به سبب فقر و تنگدستیش تحقیر کند، خداوند او را در روز قیامت انگشت نما و رسوا کند.امام صادق (ع) در قسمتی از نامه گرانقدرش که یاران خود را به آموزش و تفکر و نگهداری و به کار گرفتن آن دستور داده است می‌فرماید:و بر شما باد دوست داشتن مستمندان مسلمان! که بی گمان هر کس آنان را تحقیر کند و برایشان تکبر ورزد، از دین خدا منحرف شده است و خداوند او را تحقیر کرده دشمن دارد. پدر ما رسول خدا (ص) فرمود: پروردگارم مرا به دوست داشتن مستمندان مسلمان فرمان داد. بدانید هر کس یکی از مسلمانان را تحقیر کند، خداوند دشمنی و تحقیر خود را بر او افکند، تا مردمان نیز او را دشمن دارندو البته دشمنی خداوند شدیدتر است. پس درباره برادران مستمند مسلمان خود از خدا پروا گیرید که آنان را بر شما حقی است و آن اینکه دوستشان بدارید. زیرإ؛ه‌هّ‌ّ خداوند به پیامبر خود دستور داد تا آنان را دوست بدارد، پس هر کس آن را که خداوند دوست داشتنش را دستور داده است دوست ندارد نافرمانی خدا و رسولش کرده است و هر کس بر نافرمانی خدا و رسولش بمیرد، همچون گمراهان از دنیا رفته است. [59] .قیام رهبران الهی در جهت کرامت و عزت حقیقی مستضعفان بود و رسالت آنها دفاع و نجات ایشان.

دفاع از مستضعفان و یاری و نجات آنان‌

خداوند در کتاب شریفش به پیکار در راه خدا و در راه مستضعفان خوانده است:«و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم أهلها واجعل لنا من لدنک ولیا واجعل لنا من لدنک نصیراً.» [60] .چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند پیکار نمی کنید؟ همان افراد (ستمدیده‌ای) که می‌گویند خدایا ما را از این شهر که اهلش ستمگرند بیرون ببر و برای ما از طرف خود سرپرست قرار بده و از برای ما از طرف خود یاری و یاوری تعیین فرما.در این آیه انسانهایی که فطرتشان بیدار است مورد خطاب قرار گرفته‌اند و بر عواطف انسانی آنها انگشت گذارده شده تا در برابر ستمی که بر مستضعفان روا می شود سکوت نکنند که خداوند از دانشمندان و اهل درک و فهم پیمان گرفته است که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم تحمل نیارند، چنانکه امیر مؤمنان (ع) در بیان علت پذیرش زمامداری بدان اشاره کرده است:«... و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقارّوا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لا لقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اولها.» [61] .و اگر نبود عهده و مسؤولیتی که خداوند از علما و دانشمندان (هر جامعه) گرفته که در برابر شکمخواری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان تاب نیارند و سکوت نکنند من مهار شتر خلافت را رها می ساختم و از آن صرف نظر می کردم و پایانش را چون آغازش می انگاشتم و چون گذشته خود را به کناری می داشتم.همه پیامبران الهی و علمای ربانی در راه نجات انسانهای مظلومی که در چنگال ستمگران گرفتار بوده‌اند مبارزه کرده‌اند و خواستار نجات آنان بوده‌اند. چنانکه موسی (ع) در برخورد با فرعونیان خواهان آن شد که فرمان خدا را بپذیرند و تن به اطاعت او دهند و در برابر خدا تکبر نورزند و استکبار نکنند و مرزهای الهی را رعایت کنند و دست از ستم بردارند و بنی اسرائیل را واگذارند. و این داستان همیشگی تلاش و مبارزه موسویان برای نجات مستضعفان از چنگ فرعونیان است.«ولقد فتناقبلهم قوم فرعون و جاءهم رسول کریم، ان ادوا الی عبادالله انی لکم رسول امین و ان لا تعلوا علی الله انی اتیکم بسلطان مبین. و انی عذت بربی و ربکم ان ترجمون و ان لم تؤمنوا لی فاعتزلون.» [62] .ما قبل از اینها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگواری به سراغ آنها آمد که ای بندگان خدا آنچه را به شما دستور داده است انجام دهید و در برابر من تسلیم شوید که من فرستاده امینی برای شما هستم. و در برابر خداوند تکبر نورزید که من برای شما دلیل روشنی آورده‌ام. و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم از اینکه مرا متهم (سنگسار) کنید. و اگر به من ایمان نمی‌آورید لااقل از من کناره‌گیری کنید (و مانع ایمان آوردن مردم نشوید).برای نجات مستضعفان باید آماده پذیرش سختیها و نامردمی‌های گوناگون از جانب مستکبران دنیاپرست بود زیرا آنان هر کس را که در جهت منافع نامشروع خود نبینند برای از میان بردن و خردکردنش از هیچگونه تهمت و ناسزا و حتی قتل و اعدام فروگذار نمی کنند. موسی به عنوان پیشگیری در سخن خویش افزود که من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم از اینکه مرا متهم یا سنگسار کنید. این تعبیر ممکن است اشاره به این باشد که من از تهدیدهای شما باک ندارم و تا آخرین نفس ایستاده‌ام و خدا حافظ و نگهبان من است. این گونه تعبیرات قاطعیت بیشتری به دعوت نجات بخش رهبران الهی می داده است و اراده دشمنان را تضعیف می کرده و بر استقامت مستضعفان می افزوده است زیرا آنها می دانستند رهبرشان در کنار آنهاست و تا آخرین مرحله مقاومت می‌کند. [63] .رسالت اولیای خدا نجات محرومان، هدایت آنان و برپاداشتن قسط است و فریاد نجات بخش آنان مایه دلگرمی مستضعفان بوده است. پیام آنان این است که محرومان را رها کنید تا با ما به وادی رستگاری آیند، همان طور که موسی از قول خداوند به فرعونیان گفت: «ان ارسل معنا بنی اسرائیل.» [64] (بنی اسرائیل را همراه ما روانه ساز).رهبران الهی حداقل چیزی که خواهان آن بودند این بود که راه را باز بگذارند تا سخن آنها به محرومان برسد زیرا آنان یقین داشتند که با در دست داشتن معجزات روشن و دلایل قوی و بیان فطری وعده‌های الهی با سرعت در میان توده‌های مردم پایگاه پیدا می کنند و انقلاب نجات بخششان به زودی به ثمر می نشیند. ولی مگر ممکن است جباران مغرور که قدرت شیطانی و منافع نامشروعشان را در خطر می بینند خاموش بنشینند و چنین پیشنهادی را بپذیرند و با آنان مقابله نکنند. [65] پذیرش دعوت پیامبران برای ایشان به منزله پایان یافتن بهره‌کشی از محرومان و به بیان دیگر قطع شاهرگ حیاتی ستمگران بوده است.«فدعا ربه ان هؤلاء قوم مجرمون. فاسر بعبادی لیلاً انکم متبعون واترک البحر رهوا انهم جند مغرقون.» [66] .(موسی) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت که اینها قومی مجرمند (به او دستور داده شد) بندگان مرا شبانه حرکت ده که آنها به تعقیب شما می آیند (هنگامی که از دریا گذشتید) دریا را آرام و گشاده بگذار که آنها لشکر غرق شده‌ای خواهند شد.رهبران موسوی در راه نجات مستضعفان به وعده الهی محکم و استوارند و از چیزی ترس ندارند.«و لقد اوحینا الی موسی ان اسر بعبادی فاضرب لهم طریقاً فی البحر یبساً لا تخاف درکاً ولا تخشی.» [67] .به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه بیرون ببر و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا؛ نه از تعقیب دشمنان خواهی ترسید و نه از غرق شدن در دریا.در این درگیری سخت، انبیای الهی در کنار مستضعفان می‌ایستادند و آنها را به پایداری و مبارزه می‌خواندند.«و قال الملاء من قوم فرعون اتذر موسی و قومه لیفسدوا فی الارض و یذرک و الهتک قال سنقتل ابناءهم و نستحیی نساءهم و انّا فوقهم قاهرون. قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین.» [68] .اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آیا موسی و قومش را رها می کنی که در زمین فساد کنند و تو و خدایانت را رها سازند؟ گفت: به زودی پسر انشان را می کشیم و دخترانشان را زنده نگه می داریم (تا خدمت ما کنند) و ما بر آنها کاملاً مسلط هستیم. موسی به قوم خود گفت: از خدای یاری جویید واستقامت پیشه کنید که زمین از آن خداست و آن را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) واگذار می کند و سرانجام (نیک) برای متقیان است. این آیات بیانگر یک حکم کلی نیز هست، اینکه وعده حق الهی این است که آنان که در راه حق استعانت از خدا جویند و صبر و استقامت داشته باشند و تقوای الهی پیشه کنند، پیروزند و عاقبت از آن ایشان است.«و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها التی بارکنا فیها و تمّت کلمةُ ربک الحسنی علی بنی اسرائیل بما صبروا و دمرنا ما کان یصنع فرعون و قومه و ما کانوا یعرشون.» [69] .و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم تضعیف شده (زیر زنجیر ظلم و ستم) واگذار کردیم و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل به خاطر صبر و استقامتی که نشان دادند تحقق یافت و آنچه فرعونیان (از کاخهای مجلل) می ساختند و آنچه از باغهای داربست دار فراهم ساخته بودند درهم کوبیدیم.و این چنین است نجات مستضعفان به دست با برکت رهبران الهی و به سبب استقامت ایشان. و پایان کار مستکبران نیز همین است گرچه در این آیه تنها سخن از بنی اسرائیل و فرجام استقامت ایشان در برابر فرعونیان به میان آمده است ولی همان طور که از آیات دیگر قرآن استفاده می‌شود این امر سنت الهی است و اختصاص به قوم و ملتی ندارد. هر جمعیت مستضعفی که به پا خیزند و برای نجات و آزادی خود از چنگال اسارت و بهره‌کشی تلاش کنند و در این راه استقامت ورزند و پایمردی نشان دهند، سرانجام پیروز خواهند شد. [70] خداوند وعده داده که فرجام کار پیروزی نهایی مستضعفان است و آنان وارث زمین خواهند شد؛ و وعده الهی حق وحتمی است.

حکومت مستضعفان‌

سنت قطعی الهی این است که دولتهای باطل زایل و دولت حق با قیام مستضعفان - که امدادهای خداوند با آنان است - ظهور کند. به بیان روح خدا، امام خمینی (ره): «خداوند همیشه با مستضعفان است و حق همواره بر باطل غلبه کرده و ایمان همیشه فائق شده است.» [71] وعده خداوند چنین است که مستضعفان وارث زمین خواهند شد و ستم و بیداد محو و عدل و داد بتمامه رخ خواهد نمود. که: «امامت حق مستضعفین است، وراثت از مستضعفین است، مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.» [72] این حقیقتی است که با توفیق الهی محقق خواهد شد: «خداوند تعالی وعده فرموده است که مستضعفین ارض را به امید خودش و توفیق خودش بر مستکبرین غلبه دهد و آنها را امام قرار دهد و پیشوا قرار دهد». [73] .خداوند در کتاب شریفش این وعده حق را با قاطعیت عنوان فرموده است:«و نرید ان نمن علی الذین الستضعفوا فی الارض و نجعلم ائمة و نجعلهم الوارثین.» [74] .و ما اراده داریم که بر مستضعفان زمین منت گذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان (حکومت روی زمین) قرار دهیم.این آیه بشارتی است بزرگ در جهت پیروزی حق بر باطل، ایمان بر کفر، عدالت بر ستم، مستضعفان بر مستکبران. نویدی است برای همه آزادگان و عدالت جویان و محرومان. پیام امیدی است در جهت برچیده شدن بساط بیداد و تحقق عدالتی فراگیر.قرآن کریم به عنوان نمونه‌ای از تحقق سنت الهی پیروزی حق بر باطل و چیره شدن مستضعفان بر مستکبران و فروپاشی دولت فرعونیان، حکومت بنی اسرائیل را مثال زده است و این آیه شریفه در ضمن آن داستان به عنوان یک حقیقت کلی آمده است. نمونه کاملتر تحقق این سنت الهی، حکومت پیامبر اکرم (ص) و پیروزی مستضعفان پس از ظهور اسلام است. حکومت محرومان وتهیدستان با ایمان و ستمدیدگان پاکدل که از سوی فرعون صفتان عصر خویش مورد تحقیر و استهزا بودند و انواع فشارها و ستمها بر آنان روا می شد. اما سرانجام همین مردمان مستضعف، نه تنها تمامی حجاز را به زیر پرچم توحید در آوردند بلکه قدرتهای بزرگ دنیای آن روز را به زیر کشیدند و حکومت کسرها و قیصرها را پایان بخشیدند و بینی مستکبران را به خاک مالیدند و طرحی نو درافکندند. اما نمونه نهایی پیروزی مستضعفان بر مستکبران بنابر وعده حق الهی، حکومت عدالت بر تمامی کره زمین به وسیله حجت حق امام زمان (عج) است. امیر مؤمنان علی (ع) در این باره فرموده است:«لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها و تلا عقیب ذلک: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین.» [75] .دنیا پس از چموشی - همچون شتری که از دادن شیر به دوشنده‌اش خودداری می کند و برای بچه‌اش نگه می‌دارد - به ما روی می آورد. سپس آن حضرت به دنبال این سخن این آیه را تلاوت کرد.و نیز آن حضرت درباره آیه شریفه وراثت مستضعفان بر زمین و پیشوایی آنان فرمود:«هم آل محمد یبعث الله مهدیهم بعد جهدهم فیعزهم و یذل عدوهم.» [76] .آنها آل محمد (ص) هستند که خداوند مهدی ایشان را پس از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می شود بر می‌انگیزد و به آنها عزت می بخشد و دشمنانشان را خوار می کند.این پیام امیدی برای مستضعفان است. پیام امید پیروزی موسویان بر فرعونیان، همان طور که در حدیث امام سجاد (ع) تعبیر شده است:«والذی بعث محمد بالحق بشیرا و نذیرا ان الابرار منا اهل البیت و شیعتهم بمنزلة موسی و شیعته و ان عدّونا و اشیاعهم بمنزلة فرعون و اشیاعه.» [77] .سوگند به کسی که محمد (ص) را به حق بشارت دهند و بیم دهنده قرار داد که نیکان از ما اهل بیت و پیروان آنها به منزله موسی و پیروان او هستند و دشمنان ما و پیروان آنها به منزله فرعون و پیروان او می‌باشند.شیبانی - دانشمند حنفی مذهب - در کتاب کشف البیان آورده است که در اخبار ما از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده که آن دو امام فرموده‌اند: «ان هذ الایة مخصوصة بصاحب الامر الذی یظهر فی آخر الزمان و یبیدالجبابرة و الفراعنة و یملک الارض شرقاً و غربا فیملاها عدلا کما ملئت جورا.» [78] (هر آینه این آیه مخصوص به صاحب الامری است که در آخر زمان ظاهر می شود و جباران و فرعونان را هلاک می سازد و شرق و غرب زمین را تصرف کرده، آن را همان گونه که لبریز از ستم گشته است لبریز از عدالت می‌سازد).ابن ابی الحدید معتزلی نیز می نویسد: اصحاب ما عقیده دارند این آیه وعده به ظهور امامی است که تمامی زمین را تصرف کرده بر کشورها استیلا می یابد. [79] آری همان طور که در خبر ابی الجارود از امام باقر (ع) آمده است آن حضرت با تحقق حکومتی جهانی مستضعفان، زمین را پس از آنکه سراسر ستم و بیداد شده، لبریز از عدالت و قسط می سازد. [80] و در سایه این حکومت است که حیات واقعی تحقق می‌یابد.«اعلموا ان الله یحی الارض بعد موتها قد بینا لکم الایات لعلکم تعقلون.» [81] .بدانید که خدا زمین را پس از مردن آن زنده می کند، اینک آیات را برای شما بیان کردیم تا مگر شما به خرد دریابید.ابن عباس در معنای این آیه گوید یعنی خداوند زمین را به وسیله قائم آل محمد پس از مرگش اصلاح می کند؛ یعنی پس از آنکه به دست اهل کشورها از ستم پر شده است، در این هنگامی به وسیله آن حضرت آیات خویش را بر شما روشن می کنید تا بیندیشید. [82] .پیروزی مستضعفان بر مستکبران موجب رفع مانع اصلاحات اساسی شده، با ظهور عدالت کامل، حیات حقیقی به تمامی آشکار می شود - زمین زنده می شود - و این تحول، ظهور بزرگترین آیات خداست که اراده الهی به تحقق آن تعلق گرفته است. از رسول خدا (ص) نقل شده است:«لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من أهل بیتی یملا الارض عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً.» [83] .اگر از عمر دنیا یک روز مانده باشد خداوند آن روز را چندان طولانی کند تا مردی از اهل بیت من ظهور کند و زمین را همان گونه که از ستم و بیداد لبریز شده باشد از داد و دادگری لبریز سازد.بزرگان تفسیر و حدیث و اهل معرفت با عشق و علاقه درباره این حقیقتی که فطرت انسان با آن پیوند خورده است سخنها گفته‌اند. از جمله شیخ اکبر محیی الدین عربی است که در این باره به تفصیل سخن گفته است. وی می نویسد: «بدانید که بی گمان خداوند راخلیفه‌ای است که ظهور می کند تا دنیا را پر از قسط و عدل کند پس از آنکه لبریز از ظلم و ستم شده باشد و اگر یک روز از عمر دنیا مانده باشد خداوند آن روز را چندان طولانی کند تا آن خلیفه بیاید او از عترت رسول خدا (ص) و از فرزندان فاطمه و همنام رسول خداست...» [84] .این وعده‌ای است که به صورت واقعه‌ای محتوم در کتب پیشین نیز آمده است:«ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون.» [85] .ما در زبور (داود) از پس ذکر (تورات) نوشته‌ایم که سرانجام زمین را بندگان شایسته ما میراث می برند.شیخ ابو علی فضل بن حسن طبرسی در ذیل این آیه شریفه می نویسد از امام باقر (ع) روایت شده است که این بندگان شایسته که وارث زمین می شوند اصحاب مهدی (ع) در آخر زمان هستند و اضافه می کند حدیثی که شیعه و سنی از پیامبر (ص) روایت کرده‌اند بر گفته امام باقر (ع) دلالت دارد. اینکه آن حضرت فرمود: «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلاً صالحاً من اهل بیتی یملا الارض عدلا و قسطا کما قد ملئت ظلماً و جوراً.» [86] (اگر از عمر دنیا یک روز مانده باشد خداوند آن روز را چندان طولانی کند تا مردی صالح از اهل بیت من برانگیخته شود و زمین را همان گونه که از ستم و بیداد لبریز شده باشد (از داد و دادگری لبریز سازد).«و عدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الذی ارتضی لهم لیبدّلَنّهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً.» [87] .خداوند به کسانی ازشما که ایمان آوردند وکارهای شایسته کردند وعده داده است که آنان را در زمین جانیشن کند همان گونه که کسانی را که پیش از ایشان بودند جانشین کرد و البته دینشان را که برای آنان پسندید به مصلحت ایشان اقتدار بخشد و ترسشان را به ایمنی بدل کند تا مرا بپرستند و چیزی را با من انباز نگیرند.از امامان اهل بیت (ع) روایت شده است که این آیه درباره مهدی آل محمد (ص) است. [88] به دست اوست که حکومت مستضعفان تحقق کامل می یابد و سیره و سنت پیامبر اکرم (ص) بتامه عینیت پیدا می‌کند در حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده است:«سنته سنتی، یقیم الناس علی ملتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربی عزوجل.» [89] .سیره و سنت او (مهدی) سیره و سنت من است مردم را بر دین و آیین من راست خواهد کرد و آنها را به کتاب پروردگارم دعوت می کند.آن حضرت به سیره پیامبر عمل می کند و جاهلیت را بکلی نابود و عدالت را به تمامی استوار می کند که در خبر محمد بن مسلم چنین آمده است:از امام باقر (ع) پرسیدم: هنگامی که حضرت مهدی (ع) قیام می‌کند به کدام سیره با مردم رفتار می‌کند؟ فرمود: به همان سیره‌ای که رسول خدا (ص) رفتار کرد تا اسلام آشکار گردد. عرض کردم: سیره رسول خدا (ص) چگونه بود؟ فرمود: آنچه در جاهلیت بود را باطل کرد و با عدالت با مردم روبه‌رو شد (و در میان آنها عدالت کرد) و قائم (ع) نیز چنین کند. چون قیام کند، آنچه در اوضاع ناعادلانه وجود دارد و آنچه از بی‌عدالتی در میان مردم رایج است را باطل می کند و با مردم با عدالت روبه‌رو می شود (و عدالت را برپا می دارد). [90] .با ظهور دولت مستضعفان همه قدرت باطل زایل و همه قدرت حق آشکار می شود. امام باقر (ع) فرمود: «اذإ؛ی‌یّ‌ّ قام القائم ذهب دولة الباطل.» [91] (هنگامی که حضرت قائم قیام می کند هر دولت باطلی از بین می رود). حضرت دولتهای باطل را سرنگون می کند و بدین ترتیب زمینه برای رخ نمودن عدالت به طور کامل فراهم می شود تا روابط انسانی و ارزشها آن سان که باید ظهور یابد. زیرا تا دولتهای باطل هستند ایجاد چنان اصلاحاتی ممکن نیست:«و یطهر الارض من کل جور و ظلم.» [92] .(حضرت) زمین را از هر ستم و بیدادی پاک می‌سازد.با ظهور دولت مستضعفان دیگر ستمی نمی‌ماند و امنیت کامل در همه وجوهش فراهم و زمینه کمال آدمیان به طور کامل تدارک می‌شود. در حدیث امام صادق (ع) آمده است:«اذا قام القائم (ع) حکم بالعدل و ارتفع فی ایامه الجور، و امنت به السبل، و اخرجت الارض برکاتها و رد کل حق الی أهله؛ و لم یبق اهل دین حتی یظهروا الاسلام و یعترفوا بالایمان... فحینئذٍ تظهر الارض کنوزها و تبدی برکاتها، فلا یجد الرجل منکم یومئذ موضعاً لصدقته و لالبره لشمول الغنی جمیع المؤمنین.» [93] .هنگامی که قائم (ع) قیام کند به عدالت حکم می کند و در دوران حکومت حضرت بیداد برداشته می شود و راهها امن می گردد. زمین همه برکاتش را خارج می کند (و در اختیار مردم قرار می دهد) و هر حقی به صاحبش رد می شود و هیچ اهل دینی (مذهبی) باقی نمی‌ماند مگر اینکه اظهار اسلام و اعتراف به ایمان می‌کند. هر چه مردم جستجو می‌کنند کسی را پیدا کنند به او حکومت مستضعفان تحقق خواست درونی و فطری انسانهایی است که قرنها دل به امید آن بسته و در آرزوی رسیدنش پایداری و مبارزه کرده‌اند. آرمان پیروزی مستضعفان و ظهور دولت حق و رخ نمودن عدالتی فراگیر و همه جانبه باور همه پیروان حق است.متی یقوم امام یستقیدلنافیعرف العدل اجبال و غیطان [94] .آن پیشوایی که انتقام ما را (از ستمگران) خواهد گرفت کی قیام خواهد کرد؟ تا با قیام او کوها و دشتها طعم عدالت (واقعی) را بچشند.

پاورقی


[1] «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین.» (و ما تو را نفرستادیم مگر رحمتی برای همه جهانیان). قرآن انبیاء /107.
[2] در جستجوی راه از کلام امام، دفتر اول، مستضعفین، مستکبرین، چاپ اول، انتشارات امیرکبیر، 1361 ش. ص 14.
[3] تنبیه الخواطر، ج 1، ص 203؛ بحارالانوار، ج 14، ص 83.
[4] بحارالانوار، ج 96، ص 214.
[5] نهج‌البلاغه، حکمت 289.
[6] کنزالعمال، ج 3، ص 155.
[7] همان، صص 155 - 156.
[8] «الا ادلکم علی اهل الجنة؟ کل ضعیف مستضعف...» شرح ابن ابی الحدید، ج 2، ص 183.
[9] نقل شده است که رسول خدا (ص) درباره سلمان (ره) فرمود: «ان الجنة أشوق من سلمان، من سلمان الی الجنة...» (بی گمان بهشت مشتاقتر است به سلمان، از سلمان به بهشت...) اسرار الشریعة، ص 77. [
[10] الکافی، ج 8، ص.49 بحارالانوار، ج 78، ص 217.
[11] ارشاد القلوب، ج 1، صص 200 - 201؛ بحارالانوار، ج 77، ص 23.
[12] «والقربة الی الله حب المساکین و الدنو منهم.» ج 2، ص 50.
[13] ابوالقاسم علی بن محمد الخزارز القمی الرازی، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، ص 184؛ ابوجعفر محمد بن أبی القاسم محمد بن علی الطبری. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، الطبعة الثانیة، المکتبة الحیدریة، نجف، 1383 ق. ص 180؛ بحارالانوار، ج 39، ص 306، ج 68، ص 45؛ قریب به همین؛ امالی الطوسی، ج 1، ص 184.
[14] شرح ابن ابی الحدید، ج 10، صص 223 - 225.
[15] الفصول المختارأ من العیون و المحاسن، ص 288؛ بشارة المصطفی، ص 222؛ همین خبر با مختصر اختلافی از ابوذر غفاری (ره) نیز وارد شده است. ر. الخصال، ج 2، ص 345؛ تنبیه الخواطر، ج 2، ص 231؛ بحارالانوار، ج 69، ص 388.
[16] الاختصاص، ص 337.
[17] بحارالانوار، ج 22، ص 327.
[18] المغازی، ج 1، ص 99؛ امتاع الاسماع، ج 1، ص 93 و نیز ر.ک: بحارالانوار، ج 96، ص 214.
[19] الدرالمنثور، ج 1، ص 237.
[20] «ان النبی اول من آمن به الفقراء و کذلک کل نبی ارسل اول من امن به الفقراء»کتاب الکتابر، ص 213.
[21] نهج‌البلاغه، حکمت 316؛ و نیز ر.ک: الریاض النضرة، ج 3، ص 96؛ الاستیعاب، ج 4، ص 169؛ الاصابت، ج 4، ص 170؛ اسدالغابة، ج 5، ص 287.
[22] نهج‌البلاغه، حکمت 405.
[23] همان، نامه 53.
[24] همان.
[25] قرآن، کهف /28.
[26] مجمع البیان، ج 3، ص 465؛ الجامع لاحکام القرآن،ج 10، ص 390؛ تفسیر الطبری، ج 15، ص 155؛ 214؛ شمائل الرسول، ص 120؛ مختصر تاریخ دمشق، ج 10، ص 38، مولی فتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 5، ص 349؛ اسباب النزول، ص 202.
[27] مجمع البیان، ج 3، ص 465؛ و نیز تفسیر روح المعانی، ج 15، ص 262؛ تفسیر بیان السعادة، ج 2، ص 464.
[28] ر.ک: مجمع البیان، ج 3، ص 465.
[29] ر.ک: کتاب الکبائر، ص 214؛ ابوجعفر الفضل بن الحسن الطبرسی، جوامع الجامع فی تفسیر القرآن المجید، دارالاضواء، بیروت، 1405 ق. ج 1، ص 884.
[30] تنبیه الغافلین، ص 86.
[31] ر.ک: الحیاة، ج 2، صص 65 - 66.
[32] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 228.
[33] قرآن، هود /25-28.
[34] ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 201؛ تفسیر نمونه، ج 9، صص 71 - 77.
[35] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 9، صص 71 - 72.
[36] ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 203.
[37] قرآن، هود /91.
[38] قرآن، فرقان /7-8.
[39] قرآن، زخرف /31.
[40] نهج البلاغه، خطبه 192.
[41] الشفابتعریف حقوق المصطفی، ج 1، ص 196.
[42] سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1101؛ مستدرک حاکم، ج 2، ص 466؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 20؛ عیون الاخبار، ج 1، ص 265؛ تاریخ بغداد، ج 6، ص 277.
[43] الکافی، ج 6، ص 272؛ وسائل الشیعأ، ج 16، ص 505؛ بحارالانوار، ج 16، ص 262.
[44] الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج 1، ص 168؛ تنبیه الخواطر، ج 1، ص 31؛ و نیز ر.ک: مکارم الاخلاق، ص 26.
[45] «لم‌یکن‌شخص‌احب‌الیهم‌من‌رسول‌الله صلی الله علیه و سلم؛ قال: و کانوا اذا راوه لم یقوموا لما یعلمون من کراهیته لذلک» شمائل الرسول، ص 121؛ و نیز ر.ک: مکارم الاخلاق، ص 16؛ مستدرک الوسائل، ج 9، ص 159.
[46] «کان رسول الله -ص) اذا دخل منزلا قعد فی ادنی المجلس حین یدخل.» الکافی، ج 2، ص 662؛ مکارم الاخلاق، ص 26؛ مستدرک الوسائل، ج 8، ص 403.
[47] «کان لا یدعی احدا یمشی مع اذا کان راکباً حتی بحمله معه فان ابی قال: تقوم امامی و ادرکنی فی المکان الذی ترید.» مکارم الاخلاق، ص 22.
[48] امالی الصدوق، صص 44 و 68؛ الخصال، ج 1، ص 271؛ علل الشرایع، ج 1، ص 130؛ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 81؛ تنبیه الخواطر، ج 2، ص 156؛ مکارم الاخلاق، ص 115؛ وسائل الشیعة، ج 8، ص 441؛ بحارالانوار، ج 16، صص 99 و 215.
[49] این خبر بامختصر اختلاف در منابع فراوانی آمده است، از جمله: مقتل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ص 100؛ مروج الذهب، ج 2، ص 421؛ حلیة الاولیاء، ج 1، صص 84 - 85؛ ربیع الابرار، ج 2، ص 243؛ کنزالفوائد، ج 2، ص 161؛ المستطرف، ج 1، ص 210.
[50] ر.ک: الکامل فی اللغة والادب، ج 1، ص 8.
[51] الکافی، ج 2، ص 260.
[52] همان، ص 261.
[53] همان، ص 263.
[54] کتاب مقدس، انجمن پخش کتب مقدسه، 1978 م. انجیل متی، صص 5 - 6.
[55] الکافی، ج 2، صص 263 - 264.
[56] باقر شریف القرشی، العمل و حقوق العامل فی الاسلام، الطبعة الرابعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1399 ق. ص 305.
[57] مکارم الاخلاق، ص 429؛ تنبیه الخواطر، ج 2، ص 261؛ بحارالانوار، ج 72، صص 37 - 38.
[58] تنبیه الخواطر، ج 1، ص 46.
[59] الحیاة، ج 2، ص 57؛ عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 33.
[60] الحیاة، ج 2، ص 57؛ محمد محسن بن الشاه مرتضی المشتهر بالفیض الکاشانی، الوافی، مکتبة المرعضی النجفی، قم 1404 ق. ج 3، ابواب الخطب و الرسائل، ص 28.
[61] قرآن، نساء /75.
[62] نهج‌البلاغه، خطبه 3.
[63] قرآن، دخان /17-21.
[64] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 21، صص 169 - 170.
[65] قرآن، شعراء /17.
[66] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 21، ص 171.
[67] قرآن، دخان /22 - 24.
[68] قرآن، طه /77.
[69] قرآن، اعراف /127-128.
[70] قرآن، اعراف /137.
[71] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 6، ص 330.
[72] در جستجوی راه از کلام امام، دفتر اول، مستضعفین، مستکبرین، ص 119.
[73] صحیفه نور، ج 6، ص 168.
[74] همان، ج 5، ص 235.
[75] قرآن، قصص /5.
[76] نهج‌البلاغه، حکمت 209.
[77] کتاب الغیبة للطوسی، ص 113.
[78] مجمع البیان، ج 4، ص 239؛ تفسیر البرهان، ج 3، ص 219.
[79] تفسیر البرهان، ج 3، ص 220.
[80] شرح ابن ابی الحدید، ج 19، ص 29.
[81] «یملأ الارض عدلا و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً و یفتح الله له شرق الارض و غربها» کتاب الغیبة للطوسی، ص 283.
[82] قرآن، حدید /17.
[83] «عن ابن عباس فی قوله «اعلموا ان الله یحیی ارض بعد موتها» یعنی یصلح الارض بقائم آل محمد من بعد موتها، یعنی من بعد جور اهل مملکتها «قد بینا لکم الایات» بقائم آل محمد «لعلکم تعقلون» کتاب الغیبة للطوسی، ص 110، لطف الله الصافی الگلپایگانی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر علیه السلام، مکتبت الصدوق، طهران، ص 248.
[84] کتاب الغیبة للطوسی، ص 112؛ و نیز ر.ک: ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، صححه و علق علیه علی اکبر الغفاری، مکتبة الصدوق، طهران، 1395 ق. ص 318؛ مجمع البیان، ج 4، ص 67 و 152.
[85] ابوبکر محمد بن علی الملقب بمحیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیة، داراحیاء التراث العربی، باب 366، ج 3، ص 327.
[86] قرآن، انبیاء /105.
[87] مجمع البیان، ج 4، صص 66 - 67.
[88] قرآن، نور /56.
[89] مجمع البیان، ج 4، ص 152.
[90] کمال الدین، ص 411.
[91] تهذیب الاحکام، ج 6، ص 154؛ وسائل الشیعة، ج 11، ص 57.
[92] الکافی، ج 8، ص 287؛ منتخب الاثر، ص 471.
[93] کمال الدین، ص 336.
[94] کشف الغمة، ج 2، ص 465.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه