- اين كتاب را هديه ميكنم به 1
- متنتأييديه حضرت آيتاللّه مرتضي مقتدايي مديرمحترمحوزه علميه قم 2
- متن تقريظ حضرت آيةاللّه سيد علي اصغر دستغيب 3
- مقدمه 4
- قرآن كتاب انـديشه و عمل است 5
- تـدبّـر و تــلاوت راستيـن قــرآن 6
- ضـرورت انـس بـا قـرآن 7
- مفـاهيـم انـس بـا قـرآن 12
- قــــــرائـــت 14
- تحليـل آيــات 17
- مقدار و نحوه قرائت قرآن 18
- تحليـــل احــاديــث 18
- تــــــلاوت 23
- 1 ـ درس 26
- تمسيـــــك و استمســــاك 27
- 2 ـ تمسيـــــك و استمســــاك 27
- ترتيل 29
- تــــدبّــــــر 37
- تفكّـــــر 38
- عقــــــــل 39
- اشاره 39
- فقــــــه و تفقّــــه 41
- علـــــــم 42
- فهـــــــم 42
- عبـــــرت 43
- سياحت و سير و نظر 44
- ذكــــــر، ذِكـــــري و تــــذكّــــر 45
- استمـاع و انصـات 46
- وَعْي 50
- بحــث تـــرجمـــه 51
- مفـاهيمي براي معلّــم قـرآن 51
- شرايط مترجم قــرآن 52
- شــرايــط تـرجمــه 52
- بحــــث تــــأويـــل 54
- شيوههاي تدبّر در قرآن 55
- زمانهاي مناسب تدبّر در قرآن 57
- كليدهاي تدبّر در قرآن 58
- 1 ـ كليــدهــاي قبـــل از تــدبّـر: 61
- بانوان و مشكل طهـارت 62
- 2 ـ كليدهاي هنگام تدبّر قرآن 65
- 2/2 ـ از رو خواندن قرآن 66
- 3/2 ـ دعــاي شــروع و ختــم تــدبّر 67
- 4/2 ـ پنـاهندگي به خــدا (استعاذه) 68
- 5/2 ـ استمداد و ياري جستن از خدا (تسميه) 69
- كليدهاي خـاصّ تــدبّــر 70
- 1 ـ كليـدهاي علمي 71
- 2/1 ـ لغت معتبـر قـريب بـه عصر قـرآن 71
- 3/1ـ ادبيــــــات عــــرب 72
- 4/1 ـ منطق و روشهاي تحقيق (1) 73
- 5/1ـ فلسفــــه 74
- 6/1 ـ كــــــلام 75
- 7/1 ـ عـرفــان 76
- 9/1 ـ علم رواية الحديث (مصطلح الحديث و رجال) 77
- 8/1 ـ اخــــلاق 77
- 10/1ـ علم اصول و مباني استنباط و فقه دين 78
- 11/1 ـ علم اصول فقه 79
- 13/1 ـ تاريخ اسلام 80
- 12/1 ـ علم فقه احكام 80
- 14/1 ـ تاريخ عمومي جهان و تاريخ تمدن و اديان 82
- 15/1 ـ علم تاريخ و فلسفه آن 83
- 16/1 ـ تاريخ علوم 84
- 18/1 ـ علوم انساني 85
- 17/1 ـ علــم بــه زمــان و عصــر خــود 85
- 19/1 ـ ملكه استنباط 87
- 2 ـ كليدهاي روحي و عملي 88
- كليدهاي روحي و عملي 88
- 1/2 ـ اساس طهارت روحي 90
- 2/2 ـ رابطــــه ايمــــان و عقــــــل 91
- تفصيل صفـات اولـواالالبــاب 94
- 2 ـ رسوخ در علم 94
- 3 و 4 و 5 ـ اهل ذكر و فكر و مناجات 95
- 6 ـ وفـاي به عهــد 96
- 7 ـ برقراريپيوندها 96
- 8 و 9 ـ خـــوف و خشيــت خـــدا و روز بــــازپـــرســي 97
- 10 و 11 و 12 ـ صبــــر، اقــــامــــه نمـــــاز و انفــــاق 98
- 13 ـ دفع بدي با خوبي 98
- 14 و 15 و 16 ـ حقيقت طلبــي، آزاد انــديشي و شــرح صــدر 98
- 17 ـ زهد به دنيا و عشق به آخرت 99
- اهــل قـرآن در روايـات 100
- كليدهاي تخصصي روحي و علمي و صفات ويژه اولواالالباب (107) 104
- اصـول اسـاسـي تـدبّر در قــرآن 105
- اصل دوّم: عدم جدايي از عتـرت 106
- اصل سوّم: عدم تحريف قرآن 107
- اصل پنجم: ابــدي بـودن پيــام 108
- اصل چهارم: خدايي بودن لفظ و چينـش قـــرآن 108
- اصل ششم: هــدايت و تربيت فرد و جـامعـه 110
- اصل هفتـم: فــــرهنـــگ اصطــلاحــات قـــــرآن 111
- اصــل هشتـم: عـدم تعـارض و تـزاحم 112
- اصل نهم: كليدها و شيـوههاي تـدبّـر(4) 113
- اصل دهم: آفتهاي تدبّر (119) 115
- فــرق تـدبّــر و تفسيـر 116
- تدبّر، تلاوت راستين و ترتيل 117
- فرق «قرائت، تلاوت و ترتيل» 118
- شنـاخت شيـوهها و مـراحل برداشت از قـرآن 124
- روش ترتيل بر دو وجه است: ترتيل لفظي و معنوي 124
- ترتيل معنوي 125
- خود را مخاطب قـرآن ديــدن 126
- مـوســي عليهالسلام بـا فــرعــون 127
- مـوســي عليهالسلام بـا بنياسرائيل (133) 130
- كاوش در آيات براي درمان خويش (135) 132
- نمونههاي تدبّر در مرتبه عبارات و اشـارات قرآن 137
- طـرح بعضي از سـؤالات در مورد ســوره حمــد 138
- نمونههاي تدبّر در مرتبه لطائف قرآن 176
- نمونههاي تدبّر در مرتبه لطائف قرآن (181) 179
در تفسير عياشي آمده است كه: «منصور دوانيقي خواست كه از اهل مكه، خانههايشان را بخرد تا در مسجدالحرام وسعت ايجاد كند، آنان زيربار نرفتند، پس آنان را تشويق نمود، باز امتناع ورزيدند در نتيجه، با اين شرايط اوضاع بر منصور تنگ شد، پس نزد امام صادق عليهالسلام آمده گفت: «من از اينان چيزي از خانهها و آستانههايشان را درخواست كردم تا در مسجدالحرام وسعت ايجاد كنيم در حالي كه در اين امر، مردم مانع شدند پس ناراحتي شديدي مرا فراگرفته است»، پس حضرت فرمود: «نبايد آن مسئله تو را مغموم كند در حالي كه حجت و دليل تو بر آنان در آن مسأله چيره است» پس منصور پرسيد: «و به چه چيزي بر آنان دليل آورم؟» پس حضرت فرمود: «به كتاب خدا»، پس پرسيد: «در چه موضعي از قرآن؟»، پس حضرت فرمود: «سخن خدا كه "اِنَّ اَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ..." در حالي كه خداوند به تو خبر داده است كه اول خانهاي كه براي مردم قرار داده است هماني است كه در مكه قرار دارد، پس اگر مردم قبل از خانه كعبه (آن زمينها را) در اختيار داشتند پس آستانه و صحن منزلشان به آنان اختصاص دارد و اگر خانه كعبه از قديم در ميان آنان بــوده است پس صحن خــانــه كعبــه به خود او اختصـاص دارد!». (2)
در حديثي ديگر، حادثهاي مشابه از امام موسي كاظم عليهالسلام آمده است:
1- 96 / آل عمران .
2- تفسير الميزان، جلد 3، صفحه 375، 96 / آلعمران .
(180) مثالهاي زيباي قرآني
همين كه "مهدي عباسي" در مسجدالحرام بنا احداث نمود، منزلي در چهارگوش مسجد باقي ماند پس آن را از صاحبانش درخواست نمود، آنان امتناع كردند، پس از فقهاء موضوع را پرسيد، همه به او گفتند كه سزاوار نيست كه چيزي را به غصب در مسجدالحرام داخل كني، پس عليبنيقطين به او گفت: اياميرمؤمنان! مننامهاي بهموسيبنجعفر عليهالسلام مينويسم تا تو را به حقيقت امر در اين مسئله، خبر دهم پس به والي مدينه نوشت كه از موسي بن جعفر عليهالسلام در مورد خانهاي بپرسد كه ميخواهيم آن را در مسجدالحرام داخل نماييم و صاحبان آن بر اين كار امتناع ميورزند. راه خروج از اين مشكل چگونه است ؟
والي آن را به ابيالحسن عليهالسلام گفت، پس ابيالحسن عليهالسلام (امام موسي كاظم) فرمود: «آيا بايد جواب را در اين مسأله داد؟» پس والي گفت: «دستور را چارهاي از جواب نيست»، پس حضرت به او فرمود: «بنويس " بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ"، اگر كعبه به مهماني مردم فرود آمده است پس مردم به صحن كعبه اولويت دارند و اگر مردم هماناني هستند كه به صحـن كعبــه فرود آمدهاند پس كعبــه به صحــن خــويش اولي است!».
صـــاحب الميــزان ميفــرمــايــد: «اين دو روايت دربــرگيـرنــده استدلال لطيفــي هستنــد و گــويــا كــه "منصـــور" آغــازگر تــوسعه مسجــدالحــرام بــود سپس امــر به دست "مهــدي" به اتمام رسيد». (1)
3 ـ «وَ اَنَّ الْمَســـاجِــدَ لِلّـــهِ فَـــلا تَــدْعُــوا مَــعَ اللّــهِ اَحَــدا» (2)
1- صفحه 357 .
2- 18 / جن .