مشورت در سیره حضرت محمد (ص) صفحه 1

صفحه 1

واژه سیره در لغت و اصطلاح

واژه سیره در لغت از کلمه سیر به معنای رفتن و جریان داشتن است. سیره در اصطلاح منطق عملی و اصول عملی است که همچون قوانین ریاضی قابل تغییر نیست و راهنمای زندگی انسان است. راغب اصفهانی می نویسد: سیر یعنی حرکت در روی زمین، در زمین راه رفتن و گذشتن و عبور کردن. «سیره یعنی حالت و روشی که انسان دارد، نوع خاص حرکت انسان نوع رفتار و کردار و عملکردانسان را «سیره گویند. مورخانی که در باره پیامبر اکرم(ص) و روش زندگی او کتاب نوشته اند، تاریخ خود را «سیره النبی نامیده اند. سیره شناسی به معنای سبک شناسی و رفتارشناسی است.

واژه مشورت و شورا در لغت و اصطلاح

مشورت و شورا در لغت از«شارالعسل گرفته شده و به معنای بیرون آوردن عسل از کندوبه دست آوردن عسل ناب است. این لغت در اصطلاح به معنای به دست آوردن راه درست و متقن از طریق نظر خواهی از عقلا و خردمندان است. وجه تسمیه مشورت و مشاوره این است که به بهترین اندیشه ومحکمترین رای از طریق نظر خواهی و گفتگو با دیگران همچون عسل ناب استخراج شده از کندو به دست می آید و هدایت و صلاح و خیرهاو خوبیها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزی می گردد. این پرسشهااهمیت و ضرورت بحث مشاوره و شورا را تبیین می کند. شکی نیست که عمل به شورا، از اصول مسلم سیره عملی پیامبر اکرم(ص) و اولیای الهی به شمار می آید. رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتی با قطع نظر از وحی و مقام والای الهی از نظر فکر و بینش و منش از مشورت بی نیاز بودند، با مشورت کردن دو نکته را تعقیب می کردند:1 اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یاد آوری کنند

و این روحیه را در عرصه های مختلف جامعه اسلامی، ایجاد و تقویت نمایند.2 ضمن آموزش عملی به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیره عمل کنند و از ثمرات درخشان آن برخور دار شوند؛ پس از آن حضرت، این سنت الهی را به نیکی استمرار بخشند و زندگی را براساس مشورت بنیاد نهند.

نگاهی به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان

یکی ازمسائل اساسی در سیره و منطق عملی پیشوایان معصوم(ع) مساله مشورت و مشاوره است. در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)می خوانیم که با اصحاب خود بسیار مشورت می کردند، به طوری که ازبرخی از اصحاب رسول اکرم(ص) و عایشه چنین نقل شده است: هیچ کس را ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورت کند. در اینجا این پرسشها به ذهن می رسد: چرا رسول اکرم(ص) واهل بیت(ع) آنقدر مشورت می کردند؟ آیا آنان به مشورت نیازداشنتد؟ مگر اندیشه و قوای ذهنی آنان چنان کامل و نیرومندنبود که حتی با قطع نظر از وحی و مقام خلیفه اللهی، باز ازمشورت بی نیاز بودند؟آنان چه ضرورتی در این اصل احساس می کردند؟ آیا آنچه برای آنان اهمیت داشت، پرورش روحیه مشورت در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و... بود یادستاوردهای آن؟ آنان با چه کسانی مشورت می کردند و چه کسانی با ایشان به رایزنی می پرداختند؟ آنان در نهایت چگونه تصمیم می گرفتند؟ شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعی، پیوند مردم، ارزش یافتن آنان، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکری و علوم و آگاهی دیگران، پرهیز از استبداد رای و پی آمدهای وخیم خود رایی،مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعی و عرصه های فکری و فرهنگی می گردد. اهل حدیث و مفسران و مورخان، در بیان سر مشورت آن حضرت مطالب مبسوطی را آورده اند که

نشان می دهد یکی از اهداف آن حضرت وجانشینان او در مشورت کردن با امت پرورش این روحیه در مردم وارزش یافتن آنان نزد یکدیگر بوده است. ابو جعفر محمد بن جریر طبری، ضمن مباحث مبسوطی در این زمینه،می نویسد: «لیتبعه المومنون بعده... و یستنوا بسنته فی ذلک.» امام فخر رازی از حسن و سفیان بن عیینه چنین آورده است: «لیقتدی به غیره فی المشاوره و یصیرسنه فی امته.» آلوسی بغدادی می نویسد: «ان تکون سنه بعده لامته.» گروهی از مفسران شیعه هدف حضرت را اقتدای امت به این سنت نیک دانسته، چنین تعبیر کرده اند: «لتقتدی به امته فی المشاوره ابو الفتوح رازی می گوید: «خواست تا مردمان به او اقتدا کنند از پس او.» شریف لاهیجی نیز در تفسیرش می نویسد: آنکه این سنت حسنه مشورت در امت آن حضرت باقی بماند و بدون مشورت کاری نکنند.» دوران حکومت اسلامی نبی اکرم(ص) و زندگی آن حضرت بخوبی نشان داد که یکی ازعوامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در پیشبرد هدفهای اسلامی، همین مساله مشورت بوده است. آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایت اصول و مبانی مدیریت می توان جامعه را در موقعیت های بحرانی به سلامت اداره کرد و خود رایی و خود سری را، که از بزرگترین آفتهای فرهنگی و اجتماعی است، از ساحت اجتماع دور ساخت. آن حضرت به همگان آموخت که همه انسانها، حتی آنها که از فکر قوی بر خوردارند و صاحب بهترین افکار و اندیشه اند، به مشورت نیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بی نیاز بینند،خوی استبداد و استکبار می یابند. اما اگر با مردم مشاوره ورایزنی داشته باشند و شخصیت، دیدگاههای آنان را نادیده نگیرندو از استعدادهای آنان بهره برند، نه تنها از خطر فرو رفتن

دراستبداد دور می گردند؛ بلکه به آرا و اندیشه های محکم و متقن دست می یابند. تجارب تایخی نشان داده است که بهترین افراد ومحکمترین نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت می رسند،جنبه مردمی خود را از دست می دهند و در مسیر انحطاط می افتند.امیرمومنان (ع) می فرماید: «من استبد برایه هلک.» هرکس استبداد رای ورزد، هلاک می شود. «لاظهیر او ثق من المشاوره.» هیچ پشتیبانی مطمئن تر از مشورت نیست. در مکتب اسلام مشورت کردن عین هدایت است؛ گرد آوردن خوبیها و خیرها در پرتو این سنت حسنه به دست می آید و هرکه باخردمندان مشورت کند، از انوار خردهای آنان فروغ می گیرد؛ «من المشاور ذوی العقول استضاء بانوار العقول.» یکی از راههای اساسی مشارکت در عقل و علم و دانش صاحبان اندیشه و فرهنگ وخرد، مشورت کردن است. «و من شاور الرجال یشارکها فی عقولها.» به همین جهت باید گفت: آیه «وشاورهم فی الامر» به منظور لطف به امت و کرامت به آنهاو فروغ بخشیدن به عقول آنان وارد شده است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه