پیامبر در خانه، سازگاری، مهربانی، مدیریت صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

يكي از ويژگيهاي پيامبر اكرم (ص) رعايت مساوات بين همسران بود كه به مواردي از آن اشاره مي شود:الف پيامبر اكرم (ص) مهريه هر يك از زنانش را چهارصد درهم قرار داد (مهر السنه) و فرقي بين عايشه، حفصه، ام سلمه، سوده، ميمونه، زينب دختر جحش و زينب دختر خزيمه نگذاشت [1] و ملاحظاتي از قبيل قريشي و غير قريشي، جوان و غير جوان، بيوه و غير بيوه و امثال آن را در مهريه دخالت نداد. اين تساوي حتما اثر مثبت خود را در ذهن زنان مي گذارد، تا خود را از نظر شخصيت و ساير امور همانند يكديگر ببينند.اگر يكي از آنها ويژگي خاص يا وضعيت ويژه اي داشت، در آن وضعيت، پيامبر (ص) به نحو ديگري جبران كار و فعاليت و ويژگي او را مي كرد و با زبان يا عمل به گونه اي رفتار مي كرد كه تساوي و برابري، برتري شخصي را از بين نبرد، كه به مواردي از آن در آينده اشاره خواهد شد.علي رغم اينكه هفت تن از همسران داراي مهريه مساوي بودند، ولي براي صفيه و جويريه چنين مهريه اي ذكر نشده است. شايد به اين جهت كه «صفيه» اسيري بود كه به اسارت در آمد و پيامبر اكرم (ص) او را براي خود انتخاب (اصطفا) كرد و به اين گونه افراد مهريه اي تعلق نمي گيرد و آزادي او مهريه اش شده است و «جويريه» اسيري بود كه سهم «ثابت بن قيس» انصاري شد و سپس با او عقد كتابتي (يك نوع قرارداد آزادسازي بردگان) نوشت كه در مقابل پرداخت پول به عنوان مال الكتابه آزاد شود. وي براي تهيه پول نزد پيامبر اكرم (ص) آمد و حضرت فرمود: آيا بهتر از آن را نمي خواهي؟ پرسيد: بهتر كدام است؟ فرمود: پرداخت مال الكتابه و ازدواج با من. گفت: بله. و پيامبر اكرم (ص) مال الكتابه را پرداخت و با او ازدواج كرد. [2] .به گمان زياد مال الكتابه بيش از چهارصد درهم بوده، ولي پيامبر اكرم (ص) آن را پرداخت كرده است، زيرا «جويريه» مالي نداشت، اما پيامبر اكرم (ص) آن را به عنوان مهريه قرار نداد تا او را بر ديگران برتري بخشيده باشد.همسر ديگري كه مهريه اش با ديگران تفاوت داشت، ام حبيبه دختر ابوسفيان بود. او همراه با شوهر خود به حبشه رفت و در آنجا شوهرش نصراني شد. پيامبر اكرم (ص) نجاشي را وكيل كرد او را به ازدواج حضرت درآورد و مهريه او چهارصد دينار بود. [3] .از سيره ابن هشام و كامل بن اثير معلوم نمي شود چه كسي اين مهريه را مشخص كرده است، ولي «ابن عبدالبر» در استيعاب تصريح مي كند: اين مقدار مهريه را نجاشي مشخص كرده است. [4] بنابراين اشكالي از ناحيه برابري مهريه ها بر پيامبر اكرم (ص) وارد نيست. اگرچه حتي بر فرض اينكه پيامبر اكرم (ص) اين مهريه را مشخص كرده باشد، اشكالي وارد نيست، زيرا ام حبيبه علاوه بر مهريه نياز به نفقه داشت و مقدار اضافه را ممكن است به حساب نفقه و هزينه زندگيش گذاشت، زيرا هزينه زندگي به عهده شوهر است و پيامبر اكرم (ص) بايد آن را پرداخت مي كرد.ب علاوه بر مهريه از نظر نفقه و هزينه زندگي، پيامبر (ص) رعايت برابري و تساوي را مي كرد؛ مثلا پس از فتح خيبر به هر كدام طبق قول «واقدي» صد وسق (هشتاد وسق خرما و بيست وسق جو) پرداخت كرد. [5] ابن هشام در اين باره مي گويد: و قسم لهن مئه وسق و ثمانين وسقا، [6] كه معلوم نيست آيا به برخي صد و به برخي هشتاد وسق داده و يا به هر كدام مجموعا صد وسق داده كه هشتادتاي آن از يك جنس و بقيه از جنس ديگري بوده است، تا با عبارت «مغازي» تطبيق كند و يا به هر كدام صد و هشتاد وسق داده است. احتمال اخير درست نيست، چون در اين صورت كلمه «وسق» در عبارت زايد است. احتمال اول نيز درست نيست، زيرا در اين صورت بايد تفصيل مي داد به كدام يك از زنان هشتاد و به كدام يك صد وسق داده است؛ همان طور كه او و «واقدي» در باره سهم ديگران تفصيل داده اند. بنابراين احتمال وسط صحيح تر است. به هر حال «واقدي» كه داستان و حوادث جنگها را نوشته، بيان مي كند پيامبر اكرم (ص) سهم آنان را به طور متساوي پرداخت كرد.«وسق» عبارت از شصت صاع است [7] .و صاع تقريبا سه كيلوگرم است. در نتيجه سهم هر زن هيجده تن مي شود كه رقم نسبتا بالايي است، ولي احتمال دارد صاع و وسق معاني ديگري داشته باشد.ج پيامبر اكرم (ص) در ساير امور نيز رعايت تساوي و برابري را مي كرد؛ مثلا صبحگاهان، پس از نماز به حجره يكايك همسرانش سر مي زد و از آنان احوالپرسي مي كرد.د او هر شب در اتاق يكي از آنان به سر مي برد و تساوي را كاملا رعايت مي كرد؛ حتي در دوران مريضي ايشان كه به وفاتش منجر شد، رعايت تساوي را مي كرد، تا اينكه بيماري بر او سخت شد و طبق نقل از همسرانش اجازه خواست در اتاق عايشه بماند. [8] .شايد ماندن در خانه عايشه به اين جهت بود كه او جوانتر بود و بيشتر مي توانست از عهده كارهاي منزل و مداواي حضرت برآيد، و شايد جهات ديگري داشته كه بعدا مورد اشاره واقع خواهد شد. [9] .ه پيامبر (ص) در سفرها و جنگها رعايت تساوي را مي نمود و پيوسته قرعه مي كشيد و طبق آن يكي از زنان را همراه خود مي برد. شايان ذكر است چون زمان و مدت غزوه ها معلوم نبود، راهي بهتر از قرعه كشيدن براي رعايت عدالت و برابري وجود نداشت.جالب است بدانيم اين همه اصرار بر تساوي و برابري بين همسران و حتي اجازه خواستن از آنان در برخي موارد، از كسي سر مي زند كه خداوند به او اجازه داده است بين زنانش با برابري و تساوي برخورد نكند و زنان او نيز با همين شرط نزد او مانده اند.قرآن مي فرمايد: «ترجي من تشاء منهن و تووي اليك من تشاء و من ابتغيت ممن عزلت فلا جناح عليك ذلك ادني ان تقر اعينهن و لا يحزن و يرضين بما اتيتهن كلهن؛ [10] نوبت هر كدام از زنها را كه مي خواهي، به تاءخير انداز و هر كدام را كه خواهي، پيش خود جاي ده. بر تو باكي نيست كه هر كدام را كه ترك كرده اي،)دوباره( طلب كني. اين نزديكتر است براي اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگي به آنچه به آنان داده اي، خشنود شوند.»شايان ذكر است اين اختيارات را خود همسران پيامبر اكرم (ص) به او دادند. هنگامي كه او آنان را طبق دستور و ارشاد خداوند بين ماندن نزد پيامبر (ص) و تحمل زندگي ساده آن حضرت و بين طلاق مخير ساخت، همگي ماندن نزد آن حضرت و با هر شرايطي كه پيامبر اكرم (ص) صلاح بداند را قبول كردند، آيات 28 و 29 سوره احزاب از اين واقعه بازگويي مي كند؛ بنابراين رعايت نكردن تساوي، احجافي در حق زنان نبود، بلكه همگي آن را قبول كرده بودند و آيه قرآن نيز بر اين مطلب تصريح دارد، ولي با اين حال پيامبر اكرم (ص) تمام سعي خود را براي رعايت تساوي و عدالت، به كار مي برد. [11] حتي پيامبر اكرم (ص) در حال احرام رعايت مساوات را مي كرد و هر شب را كنار يكي از آنان به سر مي برد. اگرچه بهره گيري جنسي در حال احرام حرام است، ولي منافاتي با رعايت تساوي بين آنان نداشت.

پيروان غير پيرو

افرادي كه ازدواجهاي متعدد مي كنند و خود را مسلمان و پيرو دين پيامبر (ص) مي دانند، بايد بررسي كنند برخوردها و كارهاي آنان تا چه حدي با برنامه ها و اعمال و برخوردهاي پيامبر اكرم (ص) سازگار است. اگر شخصي ببيند كه جوان بودن يك زن يا خوش سخن و زيبابودن او، وي را از ديگر همسرانش غافل كرده و در امور زندگي رعايت مساوات را نمي كند، بداند او از راه و روش پيامبر (ص) بسيار فاصله دارد و طبق فرموده قرآن حق ازدواج متعدد را ندارد، زيرا قرآن مي فرمايد: «فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع و ان خفتم الا تعدلوا فواحده؛ [12] با هرچه از زنان كه مورد پسندتان واقع شود، ازدواج كنيد؛ دوتا، سه تا، چهارتا، پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك زن اكتفا كنيد.»روشن است در آيه، ازدواج با بيش از يك زن مشروط به رعايت عدالت است و حتي در صورت ترس از اينكه نتواند عدالت را برقرار كند، بايد به يك همسر اكتفا كند. از اينجا روشن مي شود كساني كه ازدواجهاي متعدد مي كنند و تنها خود را در تعدد ازدواج پيرو سنت پيامبر (ص) مي دانند اما در حقوق همسران به عدالت رفتار نمي كنند، چقدر از قرآن و از سنت او دور هستند و در واقع پيروان غير پيرو هستند. ازدواجهاي متعدد سزاوار شخصي است كه خود را امتحان كرده باشد و بداند حوادث و حالات، او را تغيير نمي دهد و از عدالت باز نمي دارد.

محدوده رعايت عدالت

البته خداوند ضعف و سستي ما را مي دانست كه نمي توانيم بين زنان به عدالت رفتار كنيم؛ از اين رو ما را از متمايل شدن به يك سو نهي كرده و فرموده است: «و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم، فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله كان غفورا رحيما؛ [13] و شما هرگز نمي توانيد ميان زنان به عدالت (رفتار) كنيد، هر چند)بر عدالت( حريص باشيد. پس به يك طرف يكسره تمايل نورزيد، تا آن)زن ديگر( را سرگشته)و بلاتكليف( رها كنيد و اگر سازگاري نماييد و پرهيزكاري كنيد، يقينا خدا آمرزنده مهربان است.»از «و لو حرصتم» (هر چند تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد) معلوم مي شود مراد از عدالت در «و لن تستطيعوا ان تعدلوا» عدالتي است كه از اختيار و توان آدمي خارج است؛ بنابراين مي توان گفت مراد از آن، عدالت در مودت و محبت است كه از امور قلبي است و اختياري نيست. [14] بنابراين محدوده رعايت عدالت، كارها و اعمال و رفتارهاي ظاهري است، ولي در مودت و دوستي ممكن است برخي محبوب تر از برخي ديگر باشند.خلاصه گفتار: مرداني كه قدرت برقراري عدالت ظاهري بين زنان را ندارند و مال و امكانات خود را در اختيار برخي از همسران مي گذارند و بيشتر اوقات خود را با يكي از آنان سپري مي كنند، حق ازدواج متعدد را ندارند و بي جهت از تعدد زوجات مطرح شده در قرآن يا در سنت نبوي سوء استفاده مي كنند.

رعايت روحيه هر يك از همسران

يكي ديگر از ويژگيهاي پيامبر (ص) كه محبت همسرانش را به همراه داشت، رعايت روحيات آنان و ابراز علاقه به تمامي آنان مناسب با شاءن هر يك بود؛ به طوري كه هيچ كدام احساس نمي كرد ديگري محبوبتر از او نزد پيامبر (ص) است؛ مثلا وقتي مي ديد عايشه زن جواني است كه دوست دارد محبوب شوهر خود باشد، با الفاظي نظير «كلميني يا حميرا؛ [15] اي حميرا! با من سخن بگو» محبت او را به خود جلب مي كرد. و وقتي با «ام سلمه» مواجه مي شد كه داراي فرزنداني بود و بچه هايش را نيز بسيار دوست مي داشت، احوال آنان را مي پرسيد و بر آنان اسم جديدي مي گذاشت كه نشانه اعتنا به آنان بود؛ مثلا او دختر كوچكي داشت كه نامش «زينب» بود و پيامبر اكرم (ص) او را «زناب» صدا مي زد و مي پرسيد: «زناب» كجاست، يا وقتي در حجه الوداع شتر صفيه از رفتن ايستاد و صفيه از شدت ناراحتي گريه كرد، پيامبر (ص) با دست خود اشكهاي او را پاك كرد و او را دلداري داد و دستور داد قافله همان جا فرود آيد، در حالي كه تصميم به فرود آمدن در آن مكان را نداشت. [16] .پيامبر اكرم (ص) به خاطر اهانتي كه زينب بنت جحش به صفيه كرد، مدتي با زينب قطع رابطه كرد، ولي پس از اينكه زينب از كار خود پشيمان شد، پيامبر (ص) به غرفه او رفت و تختخوابش را مرتب كرد [17] و اين گونه محبت خود را به او ابراز كرد.وقتي به «بره» دختر حارث از بني المصطلق كه در جنگ اسير شده، پيشنهاد ازدواج داد و او با خوشحالي پذيرفت، پيامبر (ص) اسم او را «جويريه» نهاد [18] و با اين كارها محبت او را كاملا به خود جذب كرد.روزي از روزها پيامبر (ص) بر جويريه گذر كرد و ديد مشغول عبادت است. پس از حدود نصف روز بر او گذر كرد و باز ديد مشغول عبادت است. فرمود: آيا مي خواهي كلماتي به تو تعليم كنم تا آنها را بگويي، و سپس به او ياد داد هر يك از اين اذكار را سه مرتبه بگويد: سبحان الله عدد خلقه، سبحان الله يرضي نفسه، سبحان الله زنه عرشه، سبحان الله مداد كلماته [19] .به هر حال از مجموع كلمات و رفتاري كه از پيامبر (ص) نقل شد و در لابلاي كتابهاي روايي و تفسيري نمونه هاي ديگر آن را مي توان پيدا كرد، فهميده مي شود اين برخوردها سبب جذب قلوب آنان مي شد.البته اين برخوردها در آن زمان براي زنان بسيار مهم بود، زيرا آن زمان نزديك به جاهليت بود، كه زنان را يا مي كشتند و يا با آنان به گونه حيوان رفتار مي كردند و آنان را در ايام عادت از خانه بيرون مي كردند، و آنها را مانند ساير اموال ميت به ارث مي بردند، و نيز با زنان مشورت نمي شد و كسي به سخن آنان گوش نمي داد و... و از طرفي تحمل اين برخوردها براي جامعه آن روز بسيار سخت بود، زيرا جامعه قبول نمي كرد مردي به همسرش شخصيت اجتماعي دهد؛ به سخنان او گوش دهد؛ به او محبت كند و حتي اجازه دهد زن با او قهر كند و به تندي با وي سخن بگويد!برخي، منشاء همه گرفتاريهاي پيامبر (ص) با همسرانش را برخوردهاي خود حضرت مي دانستند و معتقد بودند: اگر همان طور كه آنان با زنانشان رفتار مي كردند، پيامبر (ص) رفتار مي كرد، زنان جسور نمي شدند و زنان آنان نيز جراءت نمي كردند روي حرف مردان حرف بزنند. در مقابل همه اين حرفها، پيامبر (ص) تبسم مي كرد و شايد با اين تبسم، بر ساده انديشي برخي تاءسف مي خورد و هدفش و راهش را كه در جاهاي ديگر با صراحت بيان كرده، در درون خود زمزمه كرد كه: من نيامده ام تا با قهر و غلبه و قدرت نظامي و زور بر ديگران برتري يابم و حكومت كنم. من نيامده ام تا ديگران از من بترسند و همسرم در خانه به خاطر ترس از كتك يا ترس از طلاق از من اطاعت كند، بلكه آمده ام خرد انسانها را پرورش دهم و به آنان بياموزم خودشان آزادانه راه حق را بيابند و در آن گام نهند. بنابراين اگر صد بار ديگر حفصه، عايشه و... ناسازگاري كنند، آنان را با زور تسليم نخواهم كرد؛ همان طور كه حضرت نوح و حضرت لوط همسرانشان را با زور به راه حق نكشاندند، زيرا «لا اكراه في الدين» اصلي مسلم و غير قابل تشكيك است. اگر خدا مي خواست از راه زور و جبر همگان را هدايت كند، چنين مي كرد، ولي او خواست مردم اختيار داشته باشند. خدا راه را از چاه براي آنها بيان كرد، تا هر كسي هر مسيري را خواست، انتخاب كند. «و لو شاء الله ما اشركوا و ما جعلناك عليهم حفيظا و ما انت عليهم بوكيل؛ [20] و اگر خدا مي خواست، آنان شرك نميآوردند و ما تو را برايشان نگهبان نكرده ايم و تو وكيل)صاحب اختيار( آنان نيستي» و در جاي ديگر فرمود: «فذكر انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر؛ [21] پس تذكر ده، كه تو تنها تذكردهنده اي و بر آنان تسلطي نداري.» و در باره مردم فرمود: «و قل الحق من ربكم فمن شاء فليومن و من شاء فليكفر؛ [22] به آنان بگو: حق از جانب پروردگار است. پس هر كه بخواهد، ايمان بياورد و هر كس بخواهد، كافر شود.» و فرمود: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا؛ [23] ما راه را به او نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاس.» بنابراين با سخن و عمل و با گفتار و كردار بايد مردم را به راه راست هدايت كرد و روش و منش پيامبر (ص) چنين بود.او مي خواست همه مردم و از جمله همسرانش را به اين طريق به راه راست هدايت كند و با خود سازگار سازد و به آنها اخلاق اسلامي بياموزد. قهر و غلبه و زور در اين گونه موارد تاءثيري ندارد.نكته اي كه در پايان اين قسمت بيانش خالي از لطف نيست، اين است كه: حوادث را بايد در محدوده خود بررسي كرد؛ يعني وضع محيطي، اجتماعي و... را در نظر گرفت؛ مثلا ازدواج با حفصه، پاك كردن اشك چشم وي، سوار كردن او بر مركب خويش و دلجويي از وي و آماده كردن تختخواب زينب ممكن است امروزه اموري عادي جلوه كند، ولي در زماني كه به زن به عنوان موجودي پست نگاه مي شد و مردان به طور كلي از چنين كارهايي سر باز مي زدند، ارزش اين كارها بيشتر روشن مي شود.

مدارا كردن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه