سیمای امام علی ع در قرآن صفحه 119

صفحه 119

انس بن مالک گفت: عباس بن عبدالمطلب و شیبه متصدیان بیت نشسته بودند و به یکدیگر فخر می فروختند، علیّ بن ابی طالب(ع) از نزد آنان می گذشت، عباس به او گفت: پسر برادرم آهسته برو، پس علی ایستاد و عباس به او گفت: شیبه به من افتخار می کند و گمان دارد که او از من شریف تر است، گفت: عمو تو به او

چه گفتی؟ گفت: به او گفتم: من عموی پیامبر خدا و وصی پدر او و ساقی حجاج هستم و من از او شریف ترم، علی به شیبه گفت: ای شیبه تو چه گفتی؟ گفت: به او گفتم: من از تو شریف ترم، من امین خدا بر خانه او و خازن آن هستم، چرا به تو اعتماد نکرده آن گونه که به من اعتماد کرده است؟ علی به آن دو نفر گفت: بگذارید من هم با شما فخر کنم، گفتند: آری. گفت: من از هر دوی شما شریف ترم، من نخستین کس از مردان این امت هستم که به وعید (الهی) ایمان آورد و هجرت و جهاد کرد.

سه نفر نزد پیامبر خدا(ص) رفتند و مقابل او نشستند و هر کدام مایه افتخار خود را گفتند و پیامبر چیزی نگفت و آنان برگشتند. پس از چند روز درباره آنان وحی نازل شد، پیامبر دنبال آن سه نفر فرستاد و آنان آمدند و پیامبر به آنان چنین خواند: «اجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمن آمن بالله» تا آخر آیات که راوی این حدیث «معمر» مختصری از آن را قرائت کرد.

338 عن ابن بریده عن أبیه قال: بینما شیبه والعباس یتفاخران إذ مرّ بهما علیّ بن ابی طالب فقال: فیماذا تفاخران؟ فقال العبّاس: یا علیّ لقد أوتیت من الفضل ما لم یؤت أحد. فقال: وما أوتیت یا عبّاس؟ قال: أوتیت سقایه الحاجّ. فقال: ما تقول أنت یا شیبه؟ قال: أوتیت ما لم یؤت أحد. فقال وما أعطیت؟ قال أعطیت عماره المسجد الحرام.

فقال لهما علی: استحییت لکما یا شیخان فقد أوتیت علی صغری مالم تؤتیاه. فقالا: و

ماأوتیت یا علی؟ قال: ضربت خراطیمکما بالسیف حتی آمنتما بالله و رسوله.

فقام العباس مغضباً یجرّ ذیله حتّی دخل علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال له النبی: ما وراؤک یا عباس؟ فقال: ألاتری ما یستقبلنی به هذا الصبیّ؟ قال: ومن ذلک؟ قال: علیّ بن ابی طالب.

فقال النبیّ: ادعوا لی علیاً. فدعی فقال له: یا علیّ ما الذی حمل علی ما استقبلت به عمّک؟ فقال: یا رسول الله صدمته بالحقّ أن غلظت له آنفاً فمن شاء فلیغضب و من شاء فلیرض. إذ نزل جبرئیل فقال: یا محمّد إنّ ربّک یقرؤک السلام ویقول: أتل علیهم هذه الآیه: (أجعلتم سقایه الحاج وعماره المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الآخر وجاهد فی سبیل الله، لایستوون عند الله) فقال العباس: إنّا قد رضینا. ثلاث مرات.

ابن بریده از پدرش نقل می کند که گفت: هنگامی که شیبه و عباس با یکدیگر مفاخره می کردند، علیّ بن ابی طالب(ع) از کنار آنان می گذشت پس به آنان گفت: درباره چه چیزی به یکدیگر افتخار می کنید؟ عباس گفت: یا علی به من فضیلتی داده شد که به هیچ کس داده نشده است. گفت: ای عباس چه چیزی به تو داده شده است؟ گفت: آب دادن حاجیان به من داده شده. علی گفت: ای شیبه تو چه می گویی؟ گفت: چیزی به من داده شده که به هیچ کس داده نشده است. گفت: چه چیزی به تو داده شده؟ گفت: تعمیر کردن مسجد الحرام. علی به آنان گفت: از شما پیران شرم دارم، به من با کوچکی سنّم چیزی داده شده که به شما داده نشده است.

گفتند: یا علی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه