سیمای امام علی ع در قرآن صفحه 304

صفحه 304

تو پیامبر خدا هستی و ما را به جهاد و حج و نماز و زکات و روزه فرمان دادی و ما آنها را از تو پذیرفتیم، آنگاه راضی نشدی تا اینکه این جوان را (به امامت) نصب کردی و گفتی: هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست. آیا این کار از جانب خودت بود یا با امری از خدا بود؟ پیامبر گفت: امری از جانب خدا بود، گفت: سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست، آیا این کار از سوی خدا بود؟ پیامبر گفت: سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست، این کار از سوی خدا بود، نعمان برگشت در حالی که می گفت: خدایا اگر این حق و از جانب توست، برای ما سنگی از آسمان بباران و یا عذابی دردناک به ما بفرست. پس خدا سنگی بر سر او فرود آورد و او را کشت و خدا این آیه را نازل کرد: «سأل سائل بعذاب واقع»

1031 همین مضمون با سند دیگری نیز نقل شده است.

1032 عن محمّد بن علیّ قال: أقبل الحارث بن عمرو الفهری إلی النبی صلی الله علیه وآله وسلم فقال: إنّک أتیتنا بخبر السماء فصدّقناک وقبلنا منک.

فذکر مثله إلی قوله :فارتحل الحارث فلمّا صار ببطحاء مکه أتته جندله من السماء فشدخت رأسه، فأنزل الله (سأل سائل بعذاب واقع للکافرین) بولایه علی علیه السلام.

محمد بن علی گفت: حارث بن عمرو فهری نزد پیامبر آمد و گفت: تو خبر آسمان را به ما آوردی و ما تو را تصدیق کردیم و پذیرفتیم (حدیث مانند حدیث قبلی ادامه می یابد تا آنجا که) پس حارث رفت

و چون به بطحاء مکه رسید سنگی از آسمان بر او فرود آمد و سر او را شکست، پس خدا این آیه را نازل کرد: «سأل سائل بعذاب واقع للکافرین» یعنی کافران به ولایت علی.

1033 همین مضمون باسند دیگری از حذیفه بن یمان نقل شده ولی در این روایت نام آن شخص نعمان بن منذر فهری ذکر شده است.

1034 عن أبی هریره قال: أخذ رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بعضد علیّ بن أبی طالب یوم غدیر خمّ ثم قال: من کنت مولاه فهذا مولاه. فقام إلیه أعرابی فقال: دعوتنا أن نشهد أن لا إله إلاّ الله، و أنّک رسول الله فصدّقناک و أمرتنا بالصّلاه والصیام فصلّینا وصمنا، وبالزکاه فأدّینا فلم تقنعک إلاّ أن تفعل هذا؟! فهذا عن الله أم عنک؟! قال: عن الله لا عنّی. قال: الله الذی لا إله إلاّ هو لهذا عن الله أم عنک؟! قال: نعم ثلاثاً فقام الأعرابی مسرعاً إلی بعیره وهو یقول: (اللهمّ إن کان هذا هوالحقّ من عندک) الآیه، فما استتمّ الکلمات حتی نزلت نار من السماء فأحرقته وأنزل الله فی عقب ذلک (سأل سائل إلی قوله دافع).

ابوهریره گفت: پیامبر خدا در روز غدیر خم، بازوی علیّ بن ابی طالب(ع) را گرفت سپس گفت: هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست. پس عربی بلند شد و گفت: ما را دعوت کردی که شهادت بدهیم معبودی جز خدا نیست و تو پیامبر خدا هستی ما تو را تصدیق کردیم و ما را به نماز و روزه فرمان دادی نماز خواندیم و روزه گرفتیم و به زکات فرمان دادی آن را دادیم،

اینها تو را قانع نکرد مگر اینکه این کار را بکنی؟ آیا این کار از جانب خداست و یا از جانب توست؟ پیامبر گفت: از جانب خداست و از طرف من نیست. گفت: تو را سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست این کار از جانب خدا بود و از جانب تو نبود؟ پیامبر سه بار گفت: آری، آن عرب با شتاب به سوی شتر خود رفت در حالی که می گفت: خدایا اگر این حق است و از جانب توست سنگی از آسمان برای ما بباران. سخنان او تمام نشده بود که آتشی از آسمان فرود آمد و او را سوزانید و در پی این جریان خدا این آیه را نازل کرد: «سأل سائل بعذاب واقع».

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه