کرامت و تکریم صفحه 1

صفحه 1

جایگاه تکریم در روابط اجتماعی

«و لقد کرّمنا بنی آدم» (اسراء /70)و ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم.به طور کلی در برخوردها و رفتارهای اجتماعی، روابطی که انسانها با هم برقرار می کنند تابع دو دیدگاه است. یا بر مبنای دیدگاه «کرامت» است و یا بر مبنای دیدگاه «اهانت» است. بر اساس این دو نوع نگرش، روابطی که انسانها با هم دارند یا مبتنی بر «تکریم» وگرامی داشتن است و یا مبتنی بر «استخفاف» و حقیر شمردن است. در یک نگاه،انسان موجودی است با ارزش و شریف و صاحب کرامت ذاتی و «حاصل بر و بحر» [1] و در نگاه دیگر موجودی است بی ارزش و حقیر و فاقد کرامت ذاتی و صرفاً طبیعی.هرگونه که انسان را تلقی کنیم، همان گونه با او برخورد می کنیم. اگر انسان را موجودی صاحب کرامت بدانیم، تلاش می کنیم این کرامت را در او تقویت کنیم، و به عکس اگر دیگران را بی کرامت بدانیم، از سر تفرعن، آنان را کوچک شمرده، مورد اهانت و حقارت واسخفاف قرار می دهیم. خداوند در مورد کرامت ذاتی انسانها، در آیه 70 سوره اسراء فرمود: «و لقد کرمنا بنی آدم» (ما فرزندان آدم را - نوع انسان را - کرامت بخشیدیم) و همچنین فرعون را، به عنوان نمونه نگرش و برخورد تحقیر آمیز با انسان معرفی کرده است:«فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوماً فاسقین.» [2] .او (فرعون) قومش را استخفاف کرد،

پس اطاعتش کردند که آنها قومی فاسق بودند.فرعون، سمبل برخورد تحقیر آمیز با انسان است که بقای نظام فرعونی و مناسبات سلطه و استثمار و استحمار، جز در چهار چوب تهی کردن انسانها میسر نمی شود.انسان خفیف است که مطیع فراعنه می شود و این نیست مگر به سبب «فسق» [3] او. انسانی که کرامت خود را زمین می گذارد؛ انسانی که پذیرای اهانت می شود، ابتداً باید فاسق شده باشد، باید از محتوای الهی خود عدول کرده باشد، تا پذیرای استخفاف ستمگر و حکومت ستم شود. اصولاً راه و رسم و سیره همه جباران و حکومتهای خودکامه و فاسد بر این است که باری ادامه تفرعن و خودکامگی خود، مردم را خفیف سازند، تهی کنند و آنها را از نظر تفکر در سطحی نگاه دارند که خطری برایشان ایجاد نشود با تحمیق آنها و خرد کردن شخصیت حقیقی شان، آنان را به صورت ابزار وادواتی برای مقاصد خود سازند. جالب آنکه در آیه فوق علت پذیرش استخفاف و قدرت گرفتن فراعنه را در فسق مردم معرفی می کند: «آنها گروهی فاسق بودند»، که اگر فاسق نبودند و از اطاعت خدا و فرمان عقل خارج نشده بودند و خود را از محتوای الهی، انسان خویش تهی نساخته بودند، تسلیم هیچ فرعونی نمی شدند آنها خود کرامت خویش را لگدمال کرده بودند، آن گاه تسلیم استخفاف فرعونی شدند، آنها فاسق بودند که تن به تبعیت فاسق دادند.بنابر آنچه گذشت، به اعتباری در برخورد با انسان دو دیدگاه وجود دارد:1- دیدگاه «الهی» که انسان را با کرامت می داند و نحوه برخورد با انسان را برخورد از سر تکریم می خواهد.2- دیدگاه «فرعونی» که انسان

را برای اینکه به زیر سلطه بکشد، استخفاف می کند او را حقیر می داند و دست به تحمیقش می زند، که اگر انسان خرد شد، خفیف شد، سبک شد، تن به هر خواری و پستی می دهد.

منطق عملی پیامبر

سیره انبیا در برخورد با انسان، سیره الهی است. آنها «کریم» بودند و برخوردهایشان «کریمانه»؛ «صاحب کرامت» بودند و اهل «تکریم» مردم. انسان تا کرامت نداشته باشد، نمی تواند تکریم کند و رسول خدا (ص) با کرامت ترین انسانها بود، چنانکه سیره نویسان در وصف آن حضرت نوشته اند: «کان اکرم الناس»؛ [4] و علی (ع) در توصیف این شأن رسول اکرم (ص) او را گرامی ترین فرد عشیره و خاندانش معرفی کرد. [5] او گرامی ترین خلق خدا بود، که خداوند در کتاب شریفش به وجود گرامی او سوگند یاد می کند و می فرماید:«لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون.» [6] .به جانت سوگند اینها در مستی خود سرگردانند.قاضی عیاض پس از ذکر این آیه شریفه و بیان اینکه خداوند در اینجا نهایت تعظیم و تکریم را نسبت به آن وجود عزیز عنوان فرموده است، از قول ابن عباس نقل می کند: «ما خلق الله تعالی، و ما ذرأ، و ما برأنفساً اکرم علیه من محمد (ص) و ما سمعت الله تعالی أقسم بحیاه أحد غیره.» [7] (خداوند تعالی وجودی را گرامیتر از محمد (ص) خلق نکرد و نیافرید و لباس هستی نپوشانید، و من نشنیده ام که خداوند جز به وجود (گرامی) او به کس دیگری سوگند یاد کرده باشد). و از ابوالجوزاء [8] نیز شبیه به همین سخن نقل شده است. [9] .آن حضرت «اکرم خلق» بود و بیشترین تکریم را در رفتارش نسبت به خلق خدا

داشت. او که مزین به وصف «لولاک لما خلقت الافلاک» [10] بود، در مناسبات اجتماعی خود آن قدر بی پیرایه وعاری از هر تکلف و افتاده بود که گویا بشری است مثل سایر مردم بی هیچ مزیتی، [11] و سیره اجتماعی اش بر تکریم انسانها استوار بود و آن چنان آنها را مورد احترام قرار می داد و گرامی می داشت و شخصیت می بخشید که تصورش نیز دشوار بود. حضرت حسین (ع) گوید از پدرم از مجلس رسول خدا (ص) پرسش کردم، فرمود:«(پیامبر) در مجلسش بهره هر کس را عطا می کرد (هیچ کس بی بهره از مجلس رسول خدا نمی ماند و چنان با کرامت با افراد برخورد می کرد که) هیچکس گمان نمی برد از او گرامیتر هم کسی باشد... مجلس او مجلس گذشت، حیا، راستی و امانت بود؛ در آن صداها بلند نمی شد (و داد و قال نبود)... انسانها در مجلس رسول خدا متواضع بودند و بزرگ را گرامی می داشتند و با کوچکترها مهربان بودند؛ حاجت انسان حاجتمند را بر خویش مقدم داشته روا می کردند وغریب و بی کس را نگهداری و رسیدگی می نمودند.حسین (ع) گوید به پدرم گفتم: سیره آن حضرت با همنشینانش چگونه بود؟ فرمود: همیشه خوشرو و خوشخوی و نرم بود، خش و درشتخو و سبکسر و فحاش و عیبجو نبود و کسی را مدح نمی کرد... هرگز کسی را سرزنش نمی کرد و از او عیب نمی گرفت، و لغزش و عیبهای مردم را جستجو نمی کرد... براسائه ادب شخص غریب در پرسش و گفتار شکیبا بود، تا آنجا که اصحاب درصدد برخورد (با آن شخص مزاحم) می شدند، و (آن حضرت) می فرمود: وقتی حاجتمندی

را دیدید یاری و کمکش کنید هرگز ثنای کسی را نمی پذیرفت مگر آنکه به عنوان تشکر (از آن حضرت) باشد. و کلام احدی را قطع نمی کرد مگر آنکه از حد گذشته باشد که در آن صورت با نهی و یا برخاستن کلام او را می برید.» [12] .رفتار اجتماعی پیامبر مبتنی بر تکریم انسانها، چنین بود و توصیه می کرد که برادران دینی خود را گرامی بدارید که اگر کسی برادر مسلمان خود را تکریم کند، خدای عز و جل را تکریم کرده است:«من أکرم أخاه المسلم فانما یکرم الله عز و جل.» [13] .آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن نمی داد و مسلمانان را از اینکه یکدیگر را تخفیف کنند پرهیز می داد:«لا تحقرن أحداً من المسلمین فان صغیرهم عندالله کبیر.» [14] .مبادا فردی از مسلمانان را کوچک شمرده تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است.رفتار آن حضرت گویای نگاهی از سر کرامت به انسان بود. چنانکه سیره نویسان درباره برخوردهای وی می نویسند:«به هر کس می رسید ابتدا سلام می کرد و هر کس برای خواسته ای نزد آن حضرت می آمد در انجام کار وی بردباری می کرد (تا خواسته اش برآورده شود) و یا آن فرد خود منصرف شود. هرگز نشد کسی دست پیامبر را بگیرد و آن حضرت جلوتر از طرف، دست خود را از دست وی بکشد. و چون به مرد مسلمانی می رسید ابتدا با او مصافحه می کرد و چون مشغول نمازبود و کسی در کنارش می نشست نماز خود را تخفیف می داد و تمام می کرد ورو به او می کرد و می فرمود: آیا حاجتی داری؟ هر کس بر وی داخل

می شد او راتکریم می کرد چنانکه گاهی لباس خود را زیر او پهن می کرد و یا او را بر تشک خود می نشاند.» [15] .این موارد، نمونه های روشنی است از اینکه پیامبر خدا با مردم چگونه بود و به چه نحو تکریمشان می کرد.درحالی که کراهت داشت جلوی پایش بلند شوند، [16] و دوست می داشت با او بدون تکلف و مجامله و به راحتی برخورد کنند، اما خود ازسر تکریم انسانها چنان احترامشان می کرد که موجب شگفتی است. صحنه زیبایی را نقل کرده اند که مردی وارد مسجد شد در حالی که پیامبر به تنهایی نشسته بود. (با وارد شدن آن مرد) حضرت بلند شد و جا باز کرد، مرد (در شگفت شد و) گفت: ای رسول خدا جا که بسیار است! فرمود: «حق مسلمان بر مسلمان است که اگر دید برادرش می خواهد بنشیند (احترامش کند و) بلند شود و برایش جا باز کند. [17] .این ارزش گذاری به افراد، در جای جای رفتار اجتماعی پیامبر تجلی داشت، چنانکه أنس بن مالک در بیان آن می گوید:«کان رسول الله (ص) یعود المریض، و یتبع الجنازه و یجیب دعوه المملوک.» [18] .(عادت پیامبر چنین بود که) مریض را عیادت می کرد و جنازه را مشایعت می نمود و دعوت برده را اجابت می کرد.او از هر گونه رفتاری که بوی تفرعن و خوی تکبر ازآن استشمام میشد بیزار بود و از هر حرکتی که تشبه به اشرافیت و سلطنت داشت متنفر بود و پرهیز می کرد، چنانکه حضرت صادق (ع) فرمود:«کان یکره أن یتشبه بالملوک.» [19] .(پیامبر) بد می دانست که تشبه به سلاطین داشته باشد.او اجازه نمی داد که کسی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه