تاکتیکهای جنگی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صفحه 22

صفحه 22

فرمود: او را تاءمین جانی دادم فردا او را برای پذیرش اسلام به نزد من بیاور.عباس گوید: آن شب او را به منزل خود بردم و فردای آن روز او را به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردم، حضرت از این امر بسیار خوشحال شد و شهادتین را به وی تعلیم داد ابی سفیان به توحید شهادت داد ولی شهادت بر نبوت حضرت را نپذیرفت و از قبول آن امتناع ورزید، عباس او را برحذر داشت و گفت: اگر شهادت بر نبوت را بر زبان جاری ننمایی جانت در خطر و گردنت زده خواهد شد. ابی سفیان از ترس جانش شهادت بر نبوت را بر زبان جاری کرد [256] .سیاست عباس:براساس شناسایی قبل که عباس از ابی سفیان داشت او را شخصی مغرور و ریاست طلب می دانست و از طرفی نقش او را در فتح مکه بسیار حساس می دید، زیرا بی سفیان از نفوذ کلام خاصی برخوردار بود و فتح مکه هم تنها بستگی به حمله نظامی نداشت.سیاست عباس و بکارگیری آن از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله اثر مهمی در بر داشت که نمی توان آن را نادیده گرفت. عباس به رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشنهاد کرد که ستمی به وی داده و او را به کاری بگمارد زیرا ابی سفیان رئیس قبیله و شخصی مغرور است از این رو شخصیتش محفوظ و شرفش باقی خواهد ماند، اگر شخصیت ابی سفیان حفظ گردد او در وادار نمودن قریش به تسلیم و قبول اسلام بسیار مفید و مؤ ثر خواهد بود. (در اینجا

نقش ماءمور اطلاعاتی کاملا مشهود است).عباس عموی پیامبر بر اساس شناسایی قبلی از وضع جغرافیایی و فرهنگ منطقه عربستان طرق پیروزیهای سیاسی را کمتر از بکارگیری نیروهای نظامی نمی دانست، شیوه هایی که عباس بر اساس مطالعات گذشته در زمینه های مناسب اجتماعی و فرهنگی سرزمین مکه داشت بهترین شیوه را برای فتح و پیروزی بدون خونریزی بکار گرفت و پیشنهاد خود را به رسول خدا صلی الله علیه و آله ارائه نمود [257] .رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشنهاد عباس را پسندیده و آن را اجرا نمود در آغاز سران قبیله را به اسلام مجذوب و سپس از طریق آنان هدف خود را بدون خونریزی به مرحله اجرا گذاشت، آنگاه شخصیت ابی سفیان را حفظ کرد و مسؤ ولیت امان را به او اهدا کرد و فرمود: هر کس به خانه ابی سفیان پناهنده شود در امان خواهد بود، هر کس به مسجدالحرام پناه ببرد در امان است هر کس شمشیرش را رها کند در امان است، هر کس داخل خانه شده و درب را به روی خود ببندد در امان است. در واقع پیامبر اکرم به ابی سفیان بهای لازم را مبذول داشت و از طریق وی بر قریش تسلط یافت.رژه سپاه:رسول خدا صلی الله علیه و آله به عباس دستور داد ابی سفیان را بر بالای کوه بلندی مستقر نماید به گونه ای که بتواند بر رژه رفتن سپاه نظارت کند، حضرت دستور داد که سپاه از برابر ابی سفیان حرکت نماید، هر یک از فرماندهان نظامی با نیروهای تحت فرماندهی خود با نظامی خاص و اسلحه در دست دسته

های خاص رژه نظامی خود را آغاز کردند.شوکت حرکت و رژه سپاه اسلام به گونه ای رعب آمیز بود که ابی سفیان را هر لحظه به تعجب واداشته بود، و از عظمت سپاه اسلام بسیار وحشت زده شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله با دسته مهاجرین و انصار حرکت می کرد آنان سراپا مسلح بودند به طوری که فقط چشمهای آنان پیدا بود.هنگامی که ابی سفیان این منظره را مشاهده کرد از عباس پرسید: این دسته دسته کیست؟ عباس جواب داد: این دسته دسته مهاجرین و انصار است که رسول الله صلی الله علیه و آله را همراهی می کنند. ابی سفیان به عباس گفت: خدا به برادرزاده ات سلطنتی شگفت عطا فرموده است. عباس گفت: این عظمت سلطنت نیست این عظمت نبوت است [258] .غرض از رژه سپاه خنثی کردن اهداف شوم دشمن بود، به طوری که اگر ابی سفیان احیانا به فکر حمله علیه سپاهیان اسلام باشد این فرک را از سر بیرون کند؛زیرا رعب و وحشتی در دل ابی سفیان پیدا شد و در برابر عظمت و شکوه اسلام بدون چون و چرا به سپاهیان اسلام تسلیم شد.اعزام ابی سفیان به مکه:بر اساس اتخاذ سیاست مناسب که با طراحی مناسب عباس صورت پذیرفت رسول خدا صلی الله علیه و آله قبل از اینکه دستور حمله را صادر کند ابی سفیان را به مکه اعزام کرد، ابی سفیان سه ماءموریت داشت:الف - قریش را از ورود سپاهیان اسلام به مکه آگاه سازد.ب - اگر دست به شمشیر ببرند و در برابر سپاهیان اسلام مقاومت کنند شکست خواهند خورد.ج - اگر

دست به شمشیر نبرند جان و مال و ناموس آنان در امان خواهد بود و امنیت آنها تاءمین خواهد شد.ابی سفیان با نفوذ کلامی که داشت نقش بسیار مفیدی در فتح مکه بکار گرفت، او هنگامی که وارد مکه شد زمینه را برای ورود سپاهیان اسلام آماده کرد و قریش را از ورود سپاهیان وحی آگاه گردانید و خطاب به آن ها گفت: اگر تسلیم نشوید شما را به تسلیم وامیدارند، بهترین راه برای زنده مانده آن است که با اختیار و بدون درگیری تسلیم سپاهیان اسلام شوید [259] .قوم قریش از ابی سفیان چاره جویی کردند ابی سفیان در جواب آنان گفت: هر کس به خانه من پناهنده شود در امان است قریش گفتند: خانه شما پذیرش ملت قریش را ندارد؟ ابی سفیان گفت: هر کس مسجدالحرام وارد شود یا به خانه خود برود و درب را به روی خود ببندد در امان خواهد بود. بدین گونه مکه بدون جنگ خونریزی فتح شد و به آغوش اسلام بازگردانیده شد [260] .ورود سپاهیان اسلام به سرزمین وحی:رسول گرامی اسلام در فتح مکه از دو شیوه و روش مناسب استفاده کرد:اولا - ابی سفیان را که رئیس مشرکین محسوب می شد با ارعاب و وحشت بسیار به پذیرش اسلام وادار کرد و شخصیت او را محترم داشت و به او شخصیت جدیدی بخشید و از طریق بدون هیچ گونه درگیری مکه را فتح نمود. برکت اسلام به وضوح در ابی سفیان نمایان بود، و شیوه بیان او اثر مثبت خود را در بین قریش بر جای گذاشت.ثانیا - حضرت برای استحکام بیشتر به اقدامی نظامی پرداخت،

و سپاه را به چهار لشکر مناسب با ترکیب مطلوب تقسیم کرد و چهار نفر از فرماندهان کار آزموده نظامی را به فرماندهی چهار لشکر منصوب کرد و آنان را از چهار محور وارد عملیات نمود.فرماندهان عملیات در چهار لشکر که رهبریت سپاه را در دست داشتند خالدبن ولید (فرمانده جناح چپ)، زبیر بن عوام (فرمانده جناح راست) ابوعبیده جراح (از شمال و غرب و کنار جبل هند) و سعدبن عباده (از غرب مکه) [261] بودند، بر اساس قرار قبلی محل بازگشت نیروهای اسلامی پس از فتح مکه و درگیری احتمالی با دشمن جبل هند بود [262] .سپاه دو هزار نفری اسلام از سه گروه تشکیل شده بود:گروه اول: نیروهای پیاده نظام، که اکثریت نیرو را این گروه تشکیل می داد.گروه دوم - نیروهای سواره نظام که تعداد آن را چهارصد نفر تخمین زده اند.گروه سوم - نیروهای تیرانداز، که در قالب نیروهای ضد زره عمل می کردند.سرانجام سرزمین سرزمین وحی به دست سپاه اسلام فتح شد، پس از فتح مکه و ایجاد آرامش مجدد رسول خدا صلی الله علیه و آله سپاه را در مسجدالحرام گرد آورد، و جهت تسکین آلام و آرامش آنان خطبه ای ایراد کرد [263] سپس حجرالاسود را مسخ نمود و همراه با سپاهیان توانمند اسلام به طرف خانه خدا مشغول شد. سپس 360 بت را که در اطراف خانه کعبه نصب شده بود درهم شکست. حضرت در هنگام شکستن بتها این آیه شریفه را می خواند: جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا [264] .فضای رحمت الهی بر مشرکین گشوده شد برخی از مشرکین با میل و

رغبت و عده ای نیز با کراهت اسلام را به عنوان آئین زندگی پذیرفتند، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله کلید خانه کعبه را از عثمان بن ابی طلحه گرفته و درب خانه خدا را گشود داخل خانه شد و دو رکعت نماز شکر به جای آورد سپس دو دست مبارکش را بر دهلیز خانه گرفته و این دعا را قرائت فرمود: لااله الاالله وحده انجز وعده و نصر عبده و غلب الاحزاب وحده فله الحمد لاشریک له.نکته: از جملات دعا می توان استفاده کرد که قدرت خداوند در ماورای قدرت شمشیر و نیروهای رزمی به صورت یک امداد غیبی مشهود بود، گرچه رسول خدا صلی الله علیه و آله با سیاست و تدبیر توانست مکه را فتح کند خداوند بدین وسیله بر بندگان صالح و پارسا منت نهاد.سعه رحمت الهی بر قریش چنان حاکم شده بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله درجواب تقاضای عفو آنان فرمود: من به شیوه یوسف نسبت به برادرانش در مورد شما رفتار می کنم، هیچ جرم و گناهی بر شما نیست، سپس فرمود: هر خونی و مالی و لغزشی که در جاهلیت از شما نسبت به یکدیگر صورت گرفته است از نظر من مردود و باطل است و هر کسی که نسبت به یکدیگر حقی دارد عفو است مگر کسی که کلیددار خانه کعبه و مسؤ ول آب دادن حجاج است زیرا این سمت به حال خود باقی است [265] .در هنگام ظهر حضرت با سپاهیان به مسجدالحرام وارد شد. سپس به بلال فرمود: برو بالای کعبه و اذان بگو، هنگامی که بلال مشغول

به اذان گفتن بود عکرمه بن ابی جهل و خالدبن اسید او را مورد هتک قرار داده و به تمسخر و استهزاء وی اقدام نمودند و گفتند: از بالای کعبه صدای الاغ به گوش می رسد جریان به گوش حضرت رسید حضرت آنان راخواست و به بازپرسی از آن دو پرداخت آنان به جرم خود اعتراف کرده و از حضرت تقاضای عفو و طلب بخشش نمودند، حضرت نیز از جرم آنان گذشت و فرمود: فعلا وقت نماز است همه باید در نماز شرکت کنند و هر کس شرکت نکند گردنش را قطع می کنم.پس از نماز ظهر حضرت خانه کعبه را از بتها و تصاویر پاک نمود و دستور داد که تمامی بتهایی را که در خانه های مشرکین، به صورت معبود قرار داشتند درهم شکستند و تصاویر را محو کنند. سپس از زنان قریش بیعت گرفت زنان قریش نیز در مسجد الحرام با رسول خدا صلی الله علیه و آله بیعت نمودند [266] .جنایت خالدبن ولید:حضرت، خالد بن ولید و عبدالرحمن بن عوف را به همراه عده ای از مسلمانان اسلام به سوی خزیمه بن عامر در منطقه قمیصاء [267] اعزام داشت تا آنان را به اسلام دعوت کند [268] .قبیله بنی جزیمه از ورود سپاهیان اسلام آگاه شدند و از روی احتیاط خود را آماده نبرد نمودند، هنگامی که خالد با قبیله بنی خزیمه مواجه گردید از آنان خواست تا اسلحه های خود را بر زمین بگذارند، آنان درجواب گفتند: ما سلاح را برای جنگ علیه اسلام برنداشته ایم، تا بر زمین بگذاریم، ما همه مسلمان هستیم و از دستورات رسول خدا

صلی الله علیه و آله اطاعت می کنیم، اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله به شما دستور داده که از ما کمک مالی اخذ کنی این شتران را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله هدیه ببر.بار دیگر خالد گفت: اسلحه های خود را بر زمین بگذارید، آنان گفتند: می ترسیم اگر اسلحه را بر زمین بگذاریم ما را به جرم زمان جاهلیت مجازت کنی. خالد بازگشت و پس از خواندن نماز شب در سحرگاه بر قبیله بنی خزیمه هجوم بردند و تعدادی از مردان را کشته و زنان و بچه های آنان را به اسارت گرفتند.هنگامی که جریان را به رسول خدا صلی الله علیه و آله گزارش نمودند حضرت بسیار ناراحت شد دستها را به دعا و نیایش بلند کرده و فرمود: اللهم انی ابرء الیک مما صنع خالد سپس حضرت علی را با مقداری زیادی از اموالی که در دست داشت به سوی آن قبیله اعزام داشت تا دیه آنان را بپردازد، حضرت علی - علیه السلام - فرامین رسول خدا صلی الله علیه و آله را اجرا کرد و به مکه بازگشت پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: لما فعلت احب الی من حمر النعم و یومئذ قال لعلی: فداک ابوای.

جنگ حنین

این جنگ در سال هشتم هجری، 15 روز پس از فتح مکه رخ داد، قبل از اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد جنگ با آنان تصمیم بگیرد قبیله هوازن و ثقیف خود را آماده دفاع نمودند و سپاه خود را در منطقه حنین [269] مستقر نمودند که اگر سپاه اسلام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه