تاکتیکهای جنگی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صفحه 23

صفحه 23

با آنها وارد نبر شد بتوانند از خود دفاع نمایند [270] .هنگامی که هوازن از فتح مکه توسط سپاه اسلام مطلع گشتند رعب و وحشت عجیبی بر آنان دست داد و از حمله سپاه اسلام بیم داشتند به همین خاطر در منطقه حنین آماده دفاع شدند، مالک بن عوف النصری که ریاست قبیله هوازن را به عهده داشت قبیله خود را جمع آوری نمود، قائل اطراف چون ثقیف و حبشه و سعدبن بکر و گروهی از بنی هلال مالک را در این هدف یاری نمودند.در بین قبیله بنی حیثم درید بن صمت بود که او از مردان بزرگ و از صاحبان راءی و اندیشه به شمار می رفت و قبائل اطراف چون هوازن و ثقیف نسبت به درک و فهم او ارزش زیادی قائل بودند آنان در امور اجتماعی و نظامی به راءی او احترام می نهادند، او در فن جنگ و میدان نبرد، ید طولانی داشت به طوریکه سیر و تواریخ، درایت و دانش جنگی او را ستوده اند [271] .درید بن صمه منطقه اوطاس را جهت استقرار نیرو برای نبرد بسیار مناسب می دانست زیرا این منطقه نه آنقدر شن دار بود که نیرو نتواند حرکت نظامی انجام دهد و نه آنقدر سنگلاخ داشت که مانع از سرعت بخشیدن عملیات شود، از طرفی این منطقه دارای تپه های بسیار بلند بود که دیده بانها کاملا بر روی دشمن احاطه داشتند و می توانستند حرکات نیروهای دشمن را به وضوح تحت دید و نفوذ خود قرار دهند.قبیله هوازن کلیه اموال و زنان و فرزندان خود را به همراه آورده بودند زیرا هزینه جنگ مساءله

ساده ای نبود و نیروهای هوازن نیازمند به پشتیبانی مالی و تقویت روحی و تشجیع در جنگ بودند. صدای بع بع گوسفندان و نهیق حمیر و شیهه اسبها و گریه و ناله کودکان منطقه را فرا گرفته بود.در ید بن صمت علت سر و صداها را از مالک جویا شد مالک گفت: ما زنان و فرزندان خود را به همراه اموال و احشام جهت تاءمین و تهییج در جنگ آورده ایم درید کارشناس نظامی مالک فرمانده سپاه هوازن را به باد استهزاء و تمسخر گرفت و گفت: اگر هوازن شکست بخورد قهرا به دست خود سرمایه های بی شمارش را به دشمن واگذار کرده و اگر هم پیروز شود تنها مردان رزمی هستند که پیروزی می آفرینند و زنان و فرزندان و اموال فقط دست و پای شما را می گیرند.درید گفت: نیروهای رزمی را در قلعه های مرتفع مستقر نمایید تا بتوانند از بالای تپه دشمن را زیر نظر بگیرند، و بر اساس شناسایی دقیق با آنان درگیر شوند. مالک بن عوف طرح نظامی درید را نپذیرفت و با وی درگیری لفظی پیدا کرد و نظریات درید را در جنگ پیاده نکرد [272] .سپاه ملائک:مالک گزارشگران خود را فرا خوانده و از آنان اخبار منطقه را جویا شد و با حالت توبیخ به آنها گفت: چرا شما درست کار نمی کنید و اخبار منطقه را گزارش نمی کنید؟ گزارشگران گفتند: بر اساس شناسایی دقیقی که از منطقه به عمل آمده یک لشکر از مردان مسلح با لباس سفید شناسایی شد که اگر با سپاه ما وارد درگیری شوند یک نفر از ما را زنده

و باقی نخواهند گذاشت.این مردان رزمی که مورد شناسایی گزارشگران هوازن قرار گفته بودند لشکر ملائک بودند که برای پشتیبانی از سپاهیان اسلام در منطقه عملیات به یاری رزمندگان شتافته بودند و قبل از اینکه سپاهیان اسلام به منطقه عملیات برسند سپاه ملائک در مواضع مناسب و استراتژیک سنگر گرفته بودند [273] .حرکت سپاه اسلام:ورود سپاهیان هوازن با ساز و برگ نظامی و تجهیزات نظامی در منطقه اوطاس به رسول خدا صلی الله علیه و آله گزارش شد، این گزارش کامل نبود، لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله برای شناسایی دقیقتر و کاملتر از مکه به طرف دشمن حرکت کرد.حضرت عبدالله بن ابی حدرد اسلمی را که از افسران اطلاعاتی و کارآگاه بود ماءمور ساخت تا اطلاعات دقیقتر و کاملتری از سپاه هوازن به دست آورده و به او گزارش نماید. عبدالله بن ابی حدرد به داخل دشمن راه یافت و پس از چند روز بازگشته و خبرهای سری نظامی و حرکت نظامی نیروهای دشمن را به رسول خدا صلی الله علیه و آله گزارش نمود [274] .حضرت پس از دستیابی به اطلاعات دشمن سپاه را جمع کرده و به تجهیزات نظامی سپاه خود پرداخت، برخی از رزمندگان اسلام از نظر تسلیحاتی و وسائل نظامی کمبود داشتند از طرفی حضرت لازم می دانست که آنان را مجهز و مسلح نماید.به حضرت گزارش رسید که صفوان به امیه اسلحه و تجهیزات دفاعی فراوانی دارد، پس حضرت عده ای از افسران نظامی را نزد او فرستاد تا اسلحه و تجهیزات نظامی را از او عاریه بگیرند، هنگامی که فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و

آله بر صفوان بن امیه وارد شد پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به وی ابلاغ کرد، صفوان در جواب گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله در نظر دارد تجهیزات نظامی مرا عدوانا بگیرد؟ فرستاده حضرت فرمود: حضرت می خواهد تجهیزات نظامی شما را تحت عنوان عاریه مضمونه بگیرد و اگر زیانی بر آنها وارد شد زیانش را می پردازد.صفوان یکصد زره و شمشیر و سپرهایی را که در اختیار داشت در اختیار سپاه اسلام قرار داد و بدین وسیله کمبود وسائل نظامی سپاهیان اسلام تاءمین شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله سپاه اسلام را به انضمام دو هزار نفر از نیروهای مکه و کسانی که به تازگی اسلام آورده بودند در لشکرهای منظم و منسجم حرکت داد. سپاهیان اسلام در منطقه اوطاس در برابر سپاه هوازن سنگر زده وبا آن به کارزار پرداختند [275] .نظریه: با توجه به گزارشات مستندی که از طریق گزارشگران به حضرت ارسال می شد می توان دریافت که سازمان اطلاعاتی بسیار قوی و نیرومند عمل می کرد. سیره و روش نظامی حضرت اقتضا می کرد که برای پیشبرد هدف در جنگ بعضی از افسران عالیرتبه را ماءموریت داده که خود را در داخل سپاه دشمن جاسازی نموده و اخبار و اطلاعات دشن را برای حضرت گزارش نمایند.در این جنگ مالک بن عوف به قبائل تحت فرمان خود دستور داده بود که به همراه تمام اموال و احشام و زنان فرزندان خود به میدان رزم رهسپار شوند، این بدان معنا بود که هر یک از افراد که ما یا ناموشش مورد هجوم سپاه

اسلام قرار گیرد بتواند با قدرت هر چه تمامتر به دفاع بپردازد.شکست مسلمانان در جنگ حنیندر جنگ حنین مسلمانان به کثرت نیروی خود مغرور شده و احساس شکست نمی کردند. کثرت نیرو باعث شده بود که رابطه معنوی آنان با خدا سست شود و از خداوند طلب نصرت و پیروزی نکنند و به بازوی خود اتکا داشته باشند.در نتیجه درگیری بین سپاه اسلام وهوازن آغاز شد. سپاه هوازن در مناطق استراتژیک موضع گرفتند وبر سپاه اسلام حمله ور شدند سپاه اسلام شکست خورده و صحنه های نبرد را ترک و به کوهها و دره ها فرار کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را به جبهه فرا خوانده و فرمود: الی این تفرون؟ به کجا فرار می کنید؟ من محمد بن عبدالله رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم ولی کسی به فرمان حضرت گوش نمی داد و به سوی کوهها و دره ها می گریختند.فقط تعداد کمی از مهاجرین و انصار و اهل بیت حضرت چون علی بن ابی طالب، عباس بن عبدالمطلب و فضل بن عباس در اطراف حضرت باقی ماندند، و در برابر دشمن مقاومت می کردند، عباس بن عبدالمطلب از سمت راست و ابوسفیان بن حارث از سمت چپ و حضرت علی از مقابل به دفاع از حضرت پرداخته و دشمن را از اطراف رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می ساختند [276] .قرآن کریم در این باره می فرماید: و لقد نصرکم الله فی مواطن کثیره و یوم حنین اذ اعجبتکم کثرتکم فلم تغن عنکم شیئا وضاقت علیکم الارض بما رحبت ثم ولیتم

مدبرین - ثم انزل الله سکینه علی رسوله و علی المؤ منین و انزل جنودا لم تروها [277] نزول نصرتهای غیبی:هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به تنهایی در برابر دشمن قرار گرفت و نیروهای پا به فرار گذاشتند حضرت دستها را به طرف آسمان بالا برده و عرضه داشت: اللهم لک الحمد و الیک المشتکی و انت المستعان جبرئیل نازل شدو عرضه داشت: یا رسول الله دعایی را نمودی که حضرت موسی در لب دریا به آن دعا از خدا خواست که دریا را برای او بشکافد و بنی اسرائیل را از دست فرعونیان نجات دهد.سپس حضرت به ابی صفیان فرمود: مشتی ریگ از زمین برداشته و به او بدهد ابوسفیان مشتی ریگ برداشته و به حضرت داد، حضرت ریگها را به طرف مشرکین پرتاب کرد (ثم قال: شاهدت الوجوه) سپس برای بار دیگر سر را به طرف آسمان بلند کرده و عرضه داشت: اللهم ان تهلک هذه العصابه لم تعبد و ان شئت ان لاتعبد لا تعبد [278] .انصار که صحنه نبرد را ترک کرده بودند ناگاه صدای عباس را از صحنه نبرد شنیدن پس قوت یافته و از دره ها و کوهها برگشتند شمشیرها را از غلاف بیرون کشیدند و درجواب عباس لبیک گفتند و به صحنه نبرد بازگشتند.خداوند دعای بنده صالحش را مستجاب کرد و جنود پروردگار به پشتیبانی سپاهیان اسلام فرود آمدند در این هنگام بود که نصرت الهی در قالب ملائک از آسمان نازل گردید و برای بار دیگر جنگ آغاز شد و سپاه هوازن توسط نیروهای غیبی اسلام شکست خوردند. این شکست به گونه ای

بود که سپاهیان دشن صدای شمشیرهای ملائک را از آسمان می شنیدند.در پی شکست سپاه هوازن، فرمانده سپاه هوازن به دست توانای علی - علیه السلام - کشته شد درید بن صمت طراح نظامی هوازن نیز به درک واصل گردید و اساس سپاه هوازن درهم پاشید و در نتیجه سپاه هوازن با ثروتهایی که به همراه خود آورده بودند به غنیمت سپاه اسلام درآمد و مالک بن عوف نیز به اسارت سپاه اسلام درآمده و اسلام را پذیرفت.رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از جمع آوری غنائم بسیار، بخشی از اموال را به اسرای هوازن به عنوان تاءلیف قلوب بازگردانید و دوازده نفر از هوازن را انتخاب کرده و به هر یک یک صد شتر بخشید، بخشی از اموال، را نیز به رؤ سای قریش ابی سفیان بن حرب و معاویه بن ابی سفیان و مالک بن عوف عطا فرمود [279] .

جنگ طائف

رسول خدا صلی الله علیه و آله بعد از فارغ شدن از جنگ حنین، با سپاهیان اسلام به سوی طائف حرکت کرد، و شهر طائف را به محاصره خود درآورد، سپاهیان اسلم از پشت دیوارهای طائف حله خود را آغاز کردند، ولی مشرکین درهای طائف را بسته بودند، و در داخل شهر سنگرهای مستحکمی ایجاد کرده بودند. این حمله به زیان سپاهیان اسلام تمام شد و با عده ای کشته و مجروح به عقب بازگشتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز دستور داد که سپاهیان اسلام از اطراف طائف عقب نشینین کنند.در این فاصله سایر قبائل مشرکین که در اطراف طائف سکونت داشتند نمایندگانی را به محضر رسول خدا

صلی الله علیه و آله فرستاده و اسلام آوردن خود را اظهار داشتند، لکن حضرت نتوانست از طریق حملات نظامی طائف را فتح کند، پس از 15 روز دست از محاصره طائف کشید و با سپاه خود به سوی جعرانه [280] بازگشت.در منطقه جعرانه اسرای هوازن، زنان و پچه ها و غنائمی را که از هوازن به دست آورده بودند جمع آوری نمودند. تنی چند از نمایندگان هوازن به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرف شدند و اسلام آوردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به جهت تاءلیف قلوب آنان زنان وکودکانشان را آزاد نمود. پس از آن در ذی القعده از جعرانه به مکه جهت عمره مفرده وارد گردید.مسیر حرکت اسلام:طبری [281] مسیر سپاه اسلام را از منطقه حنین به طائف را بدین صورت بیان نموده است:او می گوید: رسول گرامی اسلام ابتدا سپاه را از حنین به سمت نخله الیمامه [282] حرکت داده و سپس از آنجا به سوی قرن [283] روانه کرد، پس از رسیدن به منطقه قرن، به سوی منطقه ملح و از آن جا به سوی بحره الرغاه حرکت کرده، سپس از منطقه بحره الرغاه به سوی منطقه ضیقه و از آنجا به سوی نخب [284] حرکت نمود.سرانجام حضرت طائف را محاصره کرد سپاه را در اطراف آن مستقر نمود و دستورات لازم نظامی را به آنها تاءکید نمود.در وهله اول سپاهیان حمله را از طرف به داخل شهر آغاز کردند، ولکن، نتوانستند به قلعه طائف نفوذ پیدا کنند سپاهیان در داخل قلعه سنگر گرفته بودند و سپاهیان اسلام را زیر رگبار تیرهای خود قرار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه