پژوهشی در علوم قرآن صفحه 34

صفحه 34

! یا روایات هم مؤید همان برهان عقلی می باشد. از برخی روایات به خوبی آشکار است که رسول اللّه (ص ) نه تنها قرائت های گوناگون را تایید نمی کرد,بلکه در مقابل آن سخت برمی آشفت و آنها را مردود می دانست ,زیراوقتی یک قرائت بیشتر جز حقیقت قرآن نباشد, قرائت های گوناگون تغییر قرآن به حساب خواهد آمد و رسول اللّه (ص ) که حافظ و نگهبان قرآن از همه خطرها است ,می بایست در مقابل این نوع مسائل مقابله نماید. عبداللّه ابن مسعود نقل می کند: دو نفر در قرائت قرآن اختلاف داشتند و هر دوقرائت خود را به رسول اللّه (ص ) نسبت می دادند , به محضر حضرت رسیدند حضرت قرائت هر دو را شنید و سخت برآشفت , آنگاه آنها را از آن قرائت نهی کرد:. ((اختلف رجلان فی سوره فقال :هذا اقرانی النبی وقال الاخر هذا اقرانی النبی فاتی النبی فاخبر بذلک قال : فتغیر وجهه وعنده رجل فقال : اقرؤوا کما علمتم فلا ادری ابشئ امر قبل نفسه فانما هلک من کان قبلکم احتلافهم علی انبیائهم )) ((232)). ((دو نفر در قرائت اختلاف داشتند که هر دو قرائت خویش را به رسول اللّه (ص )نسبت می دادند, خدمت حضرت رسیدند و موضوع را در میان گذاشتند حضرت ازشدت ناراحتی صورتش تغییر کرد و به آنها فرمود : قرآن را همان گونه که یاد گرفتیدبخوانید چیزی از پیش خود بدعت گذاری نکنید که امت های پیش از شما در اثر همین بدعت گذاری و نا سازگاری با پیامبران

خویش , به نابودی رسیدند)). دراین روایت دو نکته اساسی مشاهده می شود, اول این که حضرت همگان را به یک قرائت رهنمود می دهد, همان قرائتی که متداول است و یاد گرفته اند دوم این که از قرائتهای گوناگون پرهیز می دهد و اجازه نمی دهد قرآن را به بیش از یک قرائت بخوانند. ممکن است گفته شود این یک احتمال است در کنار آن احتمال دیگر مشکل می سازد و آن این که : حضرت آنها را از قرائت های غیر صحیح پرهیز می دهد ممکن است چندین قرائت از قرآن وجود داشته و همه آنها صحیح بوده اند, لیکن آن دو نفر به غیر این قرائت های صحیح قرائت کرده اند که موجب نگرانی حضرت شدند. لیکن تثبیت این احتمال در صورتی است که دلیل بر رواج قرائت های گوناگون درزمان رسول اللّه (ص ) وجود داشته باشد, در حالی که چنین دلیلی وجود ندارد و اگرقرائت های دیگری هم وجود داشت , در حاشیه قرائت اصلی بوده و رواج نداشت باتوجه به این که این احتمال مخالف با برهان عقل نیز می باشد و بر خلاف قاعده و اصل اولی است , احتمال اول در روایت تثبیت می شود که منظور روایت نفی هر گونه قرائت غیراز یک قرائت متداول و اصلی قرآن است . روایت دیگر از رسول اللّه (ص ) نقل شده است که :((لو لا ان الناس قرؤوا القرآن کماانزل ما اختلف فیه اثنان ((233)) )), ((اگر مردم قرآن را همان گونه که نازل شده است قرائت می کردند, حتی دو نفر درباره آن اختلاف پیدا نمی کردند)).

دلالت این روایت خیلی آشکارتر از قبلی است که یک قرائت بیشتر صحیح نیست , زیرا می فرماید اگر قرآن همان گونه که نازل شده قرائت شود کسی درآن اختلاف نمی کند این تعبیر هر گونه تفاوت قرائت را مردود می کند, زیرا دو نوع قرائت اختلاف است لذا براساس این روایت یکی از آنها قرآن نیست بلکه خارج ازحقیقت قرآن است .

اختلاف لهجه

اختلاف قرائت در واقع اختلاف در اعراب کلمات می باشد و با اختلاف لهجه فرق می کند, زیرا ممکن است کسی در اثر داشتن لهجه نتواند یک اعراب را همانند یک عرب زبان ادا کند که در حقیقت می خواهد همان قرائت و اعراب اصلی را تلفظ نماید,لیکن زبان او انعطاف ندارد و قادر نیست اعراب اصلی را واضح تلفظ کند در بین فارسی زبانهاهستند شهرهایی که وقتی می خواهد امام بگویند,امام تلفظ می کنند مسجد را مسجدتلفظ می کنند این تلفظ در اثر لهجه است ,تفاوت در قرائت نیست ,لذا در زمان رسول اللّه (ص ) هم چنین چیزی وجود داشت و حضرت این گونه تفاوت ها را مردودنمی دانستند, چه بسا تایید هم می نمودند. ((عن ابی بن کعب قال :کنت فی المسجد فدخل رجل یصلی فقرا قرئه فانکرتهاریال ثم دخل رجل آخر فقرا اقرائه غیر قرائه صاحبه فدخلنا جمیعا علی رسول اللّه (ص )فامرهم رسول اللّه (ص ) فقرا, فحسن رسول اللّه (ص ) شانهما)) ((234)). ((ابی نقل می کند من در مسجد بودم که شخصی آمد و شروع به خواندن نماز کرد ونماز را به قرائتی خواند که من آن را نمی شناختم آنگاه فرد دیگری که رفیق

همان بودآمد او نیز با قرائتی نماز خواند که حتی مثل قرائت قبلی نبود همه با هم به محضررسول اللّه (ص ) وارد شدیم حضرت به آن دو دستور فرمودند قرائت کنند, وقتی قرائت کردند قرائت هر دو را تایید و تحسین نمودند)). آیا تفاوت قرائت این دو نفر چگونه بوده است که مورد تایید حضرت می باشد؟

احتمال دارد اینها دو نوع دیگر قرآن را قرائت کردند که هر دو نوع در عین حال واقعااختلاف در اعراب بوده است حضرت آنها را تایید نموده است احتمال دیگر این است که این دو نفر اختلاف لهجه دانسته اند و در واقع همان قرائت اصلی را بالهجه خودشان خواندند و به این جهت حضرت آنها را تایید کرد زیرا این نوع تفاوت اختلاف درقرائت نیست احتمال اول در روایت مردود است , زیرا راوی شخصی چون ابی بن کعب است که نویسنده قرآن بود و قرآن را مانند علی بن ابی طالب (ع ) و عبد اللّه بن مسعود ازاول تا آخر نگاشته بود و صاحب مصحف کامل بود(منظور آن مقدار سوره هایی که تازمان صدور روایت نازل شده بودند) و کاملا فردی آشنا به شؤون قرآن بود چگونه قرائتی از قرآن وجود دارد و آن قرائت صحیح هم می باشد, و آن دو نفر وارد شده آشنا بوده اند, اما فردی چون ابی که همواره همراه سول اللّه (ص ) بود با آن قرائتهاآشنا نبود؟

! لذا احتمال اول مردود است با توجه به این نکته احتمال دوم درروایت تثبیت می شود, که این دو نفر اختلاف لهجه داشته اند , یا اعراب دور از حجازبوده اند

و یا عجم بوده اند که وقتی قرائت می کرده اند برای مثل ابی ناشناخته بوده است اما رسول اللّه (ص ) چون تشخیص دادند که اینها در واقع اختلاف قرائت نمی باشد, هردو را تایید نمودند افزون بر این , این احتمال هم با دلیل عقلی و قاعده اولی در محاوره که کلمات و جمله ها را یک مرتبه تلفظ می کنند و یک مرتبه تلفظ یک اعراب بیشترنمی پذیرد هم خوانی دارد. مشابه این روایت , روایت دیگر از رسول اللّه (ص ) است :((فای ذلک قراتم اصبتم فلاتماروا)), ((هرکدام از اینها را قرائت نمودید درست است , بحث و جدل نکنید)). این روایات هم مانند قبلی ناظر به اختلاف لهجه است لذا این نوع روایات را که اختلاف را تایید می نماید, می تواند به اختلاف لهجه معنا نمود با توجه به این نکته روایتی از رسول اللّه (ص ) وجود ندارد که اختلاف قرائت را تایید نماید.

ائمه (ع ) و اختلاف قرائت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه