پژوهشی در علوم قرآن صفحه 6

صفحه 6

مرحله عصمت برخوردار است , چون مراقب نفس خویش است و چون از لحاظ استعداد و تفکر بالاتراز مرحله انسان ها قرار دارد, این زمینه فراهم شده که معارف قدسی را بتواند از عالم ملکوت دریافت کند نه این که اینها باعث می شود که از درون خود بجوشد بین این دوسخن , فاصله بسیار است و احتمالا برخی از فلاسفه مسلمان و نیز عرفای پاک و منزه مسلمان نیز منظورشان همین نکته باشد, که اینها نمی خواهند بگویند وحی از درون قلب پیامبر می جوشد یا نتیجه رشد تفکر اوست بلکه رشد فکری و صفای باطنی پیامبر رازمینه ساز تجلی وحی می دانند همان که همه متکلمان مسلمان می گویند که از شرایط نبوت عصمت و طهارت و تقوای پیامبر است در هر صورت سخن از هر کسی باشد, این سه مبنا و نیز مبانی مشابه آن چه در اصل وحی و چه در ابعاد نفوذ وحی بی پایه خواهند

بود و هماهنگ با آیه های قرآن و انبوه روایات و آثار عترت (ع ) نمی باشد و با تمام این معارف و متون دینی ناسازگار است البته هر کدام از این تحلیل ها نارسایی های دیگری نیزدارند, مانند این که در تدبیر عقلانی همانند سایر معلومات حصولی خطا و تردید راه داردیا مکاشفات عرفانی قابل انتقال به دیگری نیست دریافت های شخصی است و امثال این اشکالات , به لحاظ این که بی پایگی این تحلیل ها آشکار شد, دیگر نیازی به گسترش سخن در این زمینه ها دیده نمی شود.

تشخیص وحی

با توجه به مبنای صحیح در تحلیل وحی که ویژگی بالاترین مرتبه علم

حضوری رادارد, پاسخ شبهات دیگر نیز که افسانه ای بیش نیستند در رابطه با وحی روشن می شود ,زیرا این شبه ها ناشی از عدم تحلیل صحیح وحی می باشد که وحی را در حد اندیشه های حصولی و بشری انسان تنزل داده اند,آنگاه برخی شبهات را پذیرفته انددر واقع اساس وحی را زیر سؤال برده اند ! اینان در مورد وحی بگونه ای اندیشیده اند که پیامبر و معارف وحی را همانند سایر آموزه های انسانی پنداشته که تردید در آنها روا می باشد, به طوری که پیامبر (ص ) قادر به تشخیص معارف وحی نمی شود سخن فرشته را از سخن شیطان تشخیص نمی دهد! الهامات رحمانی را از القاات شیطانی باز نمی شناسد ! پیامبر وقتی به رسالت رسیده است خود باور ندارد و مطمئن نیست که این مقام چه مقامی است و این معارف از کدامین سو بر او متجلی می شود! و افسانه های جعلی و بی پایه را نیز در این راستانام می برنداز جمله داستان ساختگی ورقه بن نوفل و افسانه غرانیق را می توان یادکرد.

افسانه ورقه بن نوفل

خلاصه این داستان که در کتاب های علوم قرآن به خصوص اهل سنت راه پیدا کرده ,این است که وقتی اولین تجلی ملکوتی وحی در جبل النور در غار حرا به رسول اللّه (ص )آشکار شد, حضرت از بالای کوه پایین آمدند, حالت هایی که به او دست داده بود وسخنانی که می شنید نمی دانست چه کسی با او سخن می گوید و حالت خود را تشخیص نمی داد, وقتی به خانه بازگشت همسرش خدیجه , حال مضطرب و

لرزان او را مشاهده کرد و از خصوصیات او پرسید در نهایت نه حضرت و نه خدیجه نتوانستند موقعیت پیامبر را تشخیص دهند! و چون ورقه بن نوفل یک عالم مسیحی و پسر عموی خدیجه بود,به پیش او رفته و شرح حال حضرت را باز گو نمودند ورقه هم از ویژگی های او جویا شد که اگراین چنین باشد القا شیطانی , اگر آن چنان باشد نبوت رحمانی است آنگاه وقتی قراین و شواهدی که ورقه گفته بود به عنوان نشانه های نبوت دررسول اللّه (ص )مشاهده شد, مطمئن شدند که به مقام رسالت مبعوث شده است !! ((39)) .

افسانه غرانیق

مشابه این داستان ,افسانه غرانیق است که رسول اللّه (ص ) از این که وحی الهی بین او واقربای کافرش جدایی افکنده بود ناراحت بود! و امیدوار بود که آیه ای نازل شودموجب التیام و همدلی با اقوام او گردد در هنگامی که سوره نجم نازل می شد و حضرت آن را تلاوت می نمود به این آیه ها که رسید (افرایتم اللات والعزی ومناه الثالثه والاخری ), ((ای مشرکان آیا دو بت بزرگ لات و عزی را دیدید, آیا سومین بت ,منات را دیدید)). شیطان به صورت حیوانی سفید بر او ظاهر شد و این جمله را اضافه کرد:(تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترجی ), ((اینها سفید پوشان بلند مرتبه هستند که امیدشفاعت آنها می رود)). حضرت هم این جمله ها را قرائت کرد آنگاه سوره را ادامه دادند! مسلمانان و نیزمشرکان مکه از این موضع گیری خوشحال شده و سجده کردند! ((40)) باور نمودن این افسانه ها در مورد وحی ناشی از عدم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه