پژوهشی در علوم قرآن صفحه 88

صفحه 88

و: روش الحادی و مادی

در کنار تفسیرهای علم گرا برخی اظهارات افراطی قرار دارد که تلاش کامل و بی ثمردر توجیه آیات قرآن دارند, حتی

در توجیهات خود فرضیه های علمی را نیز معتبرنمی دانند بلکه در اثر گرایش های مادی و الحادی به نام تفسیر وبرداشت از قرآن , تمام معارف غیبی وحی و اعجاز و احکام الهی را مورد خدشه و تردید قرار می دهند. این گونه دیدگاه ها که متاثر از علوم تجربی نیز می باشند به صورت پراکنده درمجلات و در گوشه و کنار منتشر می شود, که برخی از آنها را در (( التفسیر والمفسرون ))مورد اشاره و نقد قرار داده شده است ((590)) نوع این دیدگاه به انکار غیبت ,فرشته , جن و احکام الهی در حدود و تعزیرات و معجزه های انبیا منجر شده است مانندتفسیری به نام (( کتاب الهدایه و الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن )) که بدون ذکر نام مؤلف به تفصیل از آن سخن گفته است که این کتاب در دسترس نمی باشد لیکن مشابه آنرا می توان تفسیر (( القرآن و هو الهدی و الفرقان )) سید احمد خان هندی را نام برد(13151232 ) این کتاب که به فارسی ترجمه شده است ((591))شرم آور است که نام آنرا تفسیر قرآن گذاشت به وضوح عناد و الحاد از اول تا آخر آن آشکار است و به جرات می توان گفت دست دشمن از آستین این گونه افراد بیرون می آید که چنین نوشتارهایی را می نگارند و یا ترجمه می کنند. در مقدمه ترجمه چه تمجیدهایی از این کتاب الحادی اظهار شده است ! در هرصورت مشابه کتاب آیات شیطانی فرد ملحد و مرتد,سلمان رشدی می باشد. وی در تحلیل وحی می گوید :وحی همان خود گوشی است که

کلام بی حرف و صوت خدا را می شنود,از خود دل او که ارش الهی وحی همانند فواره جوشش می کند و بعد برخود او نازل می گردد ((592)) این سخن همان تحلیل و درون جوشی ودر واقع انکار وحی است . در مورد شکافته شدن دریا در اعجاز موسی (ع ) که از درون دریا راه خشک برای بنی اسرائیل پدید آورد:(فاضرب لهم طریقا فی البحر یبسا), از دریا راه خشک برای بنی اسرائیل پدید آور, که از معجزات انکار ناپذیر این پیامبر بزرگ است که با زدن عصابر آب , دریا شکافته شد, و همانند کوهی در دو طرف راه خشک روی هم انباشته شد. ((ان اضرب بعصاک البحر فانفلق فکان کل فرق کالطود العظیم )), عصای خود را بردریا بزن آن گاه دریا شکافته شد هر قسمت آب دو طرف شکاف همانند کوهی بزرگ شد وی می گوید جابجایی آب در اثر جزر و مد دریا بوده و اعجازی درکار نبوده است !((593)). آن گاه نقشه ای ارائه می دهد وبا کمال اطمینان محل جزر و مد و عبور قوم موسی (ع ) را نیز مشخص می کند! ((594)) . وی در مورد اعجاز دیگر موسی (ع ) که عصای خود را بر سنگ زد و 12 چشمه ازآن جوشید: (( فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشره عینا)) عصای خود رابر سنگ بزن که با زدن آن عصاناگهان دوازده چشمه جوشیدن گرفت می گوید موسی دربیابان در میان تپه ها عصای خود را به زمین می زد و به دنبال پیدا کردن چشمه های آب شیرین که در آن منطقه

وجود داشت ,راه می رفت ((595)) اصولا از سخن ایشان برمی آید که معجزه را برخلاف فطرت بشری می پندارد و می گوید در قرآن امری برخلاف فطرت وجود ندارد و اعجازهای پیامبر (ص ) هم دلیل بر وقوع آنها نیست وپیامبر (ص ) ادعای معجزه ندارد ! ((596)) . اینها نمونه هایی از انکارهای این فرد است که عناد و شرارت نسبت به معارف الهی ازقلمش شراره می کشد در سبک شناسی و مناهج می باید چنین روش های باطل تحلیل شود تا افرادی ناآگاه در دام آنها گرفتار نشوند اینان همان هایی هستند که با پف دهان پر شرر خویش می خواهند نور آفتاب را خاموش کنند که بسی تلاش بی ثمر:. (یریدون لیطفئوا نور اللّه بافواههم واللّه متم نوره ), تصمیم بر خاموش کردن نور خدابا گفتار و دهانهای خویش دارند در صورتی که خدای سبحان نور خود را همواره درخشنده و تابان می نماید, ولو کافران را خوش آیند نباشد این افراد همانانند که عاجزانه در تلاش مقابله با قرآن هستند:(والذین سعوا فی آیاتنا معاجزین ) ((597)) , درهر صورت خطر این روشها همواره بزرگ است .

ز: تفسیر قرآن به قرآن

از روشهای مهم که سابقه در روایات دارد تفسیر قرآن به قرآن است چون آیات قرآن به یکدیگر متناظرند و در واقع تعاطف دارند مانند دو آجری که به صورت عمودی به یکدیگر تکیه نموده باشند مثانی هستند یعنی یکدیگر را معنا می کنند:. (اللّه نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی )((598)), ((خدای سبحان زیباترین سخن را نازل کرد کتابی که آیه هاآن به یکدیگر تشابه و تناظر دارند و به

هم دیگرتکیه نموده اند)), با توجه به این ویژگی آیات قرآن ,برای بدست آوردن مفاهیم ومقاصد قرآن باید از آیات مشابه بهره گرفت با چینش آیات مشابه در کنار هم امکان دست یابی به مفهوم صحیح خواهد بود این روش چون در بدست آوردن مفاهیم قرآن به خود قرآن تکیه می کند تفسیر قرآن به قرآن می باشد و تکیه گاه اصلی درتفسیر آیات ,خود قرآن است این روش گرچه در بدست آوردن منظور محاوره ای قرآن خود را بی نیاز از غیر قرآن می بیند, لیکن انتخاب این روش لزوما به معنای بی نیازی قرآن از عترت نمی باشد این روش در محورهای گوناگون خود را نیاز مندعترت و روایات می بیند. در بین تفسیرها مصداق بارز این روش را در تفسیر قیم ((المیزان )) ((599)) می تواند مشاهده کرد مفسر کبیر المیزان در مقدمه موجز آن روش ها را مورد بررسی و نقد قرار می دهد ومسلک های مانند روایی ,علم گرایی ,فلسفی و عرفانی را نقد می کند و شخص ایشان بااین که فیلسوف مشرق زمین است و عارف و سالک نیز می باشد روش فلسفی و عرفانی را در تفسیر قرآن نقد می کند گرچه فیلسوف بودن ایشان و نیز طرح مباحث فلسفی به صورت مستقل در المیزان زمینه اتهام ایشان را از سوی برخی فراهم آورده است که ,تفسیر المیزان از دید فلسفی وارد شده است لیکن هرگز این چنین نیست , زیرا روش علامه تفسیر قرآن به قرآن با بهره گیری از روایات است و بحث های فلسفی یا ادبی یااجتماعی را از مباحث تفسیری جدا نموده است و

به صورت مستقل طرح کرده است البته ایشان بحث های روایی را نیز مستقل طرح نموده است لیکن طرح مباحث روایی به این شکل هرگز به معنای بی نیازی ایشان از عترت و روایات نمی باشد زیرا چکیده مطالب روایات را در بیان تفسیری منعکس نموده است و خود به مقام و منزلت عترت هم در مقدمه ((600))و هم در جای جای تفسیر خویش اعتراف دارد البته المیزان دربدست آوردن مفاهیم محاوره ای قرآن هیچ چیز را دخیل نمی داند حتی روایات را دراین جهت کمک نمی گیرد, که مفهوم واژگانی و محاوره ای آیه هارا بدست آورد و به این امر تصریح هم می کند ((601))لیکن این سخن به معنای بی نیازی از عترت و روایات نیست که شرح آن در دیدگاه منتخب خواهد آمد.

ح : تفسیر موضوعی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه