رحلت پیامبر وآشکار شدن توطئه ها صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

آنچه پس از رحلت رسول اكرم (ص) مدينه به وقوع پيوست اين پرسش‌را در ذهن تداعي مي‌كند كه آيا رسول خدا (ص) به حوادث پس ازحيات خود اطلاع نداشت؟ در آن صورت براي پيشگيري از آن رخدادهاي تاسف‌آور چه تدابيري‌انديشيده و مردم را تاچه حد آگاه ساخته بود؟ آنچه در اين گفتار مي‌خوانيم پاسخ همين پرسش و بيان رويدادهايي‌است كه با رحلت پيامبر (ص) به وقوع پيوست.

پيشگيريهاي رسول خدا

مهمترين موضوع بيان مقام زمامداري علي (ع) بود كه تا توانست‌بدان سفارش كرد و چه بسا همان سفارشها فرصت‌طلبان آن روز رابه تلاش واداشت كه از اين كار جلوگيري كنند. گاهي گفته مي‌شوداي كاش پيامبر (ص) بيش از اين، مردم را نسبت‌به حق‌اهل بيت (عليهم السلام) و علي (ع) آگاه مي‌ساخت. ولي در همان حدنيز رسول خدا تحت فشار قرار داشت و معمولا هرگاه فضيلتي ازعلي (ع) بيان مي‌فرمود برخي خرده مي‌گرفتند كه آيا اين همه را ازجانب خود مي‌گويي يا فرماني از جانب خداست؟! اين خرده‌گيري‌حاكي از آن است كه از همان ايام، پذيرش زمامداري علي (ع) واعتراف به مقام معنوي و اجتماعي او براي برخي چندان هم آسان‌نبوده است. مشكل‌ترين چاره‌انديشي‌هاي پيامبر (ص) براي جانشين‌قرار دادن امام علي (ع) به روزگار پس از غدير باز مي‌گردد. ازغدير (18 ذيحجه) تا روز رحلت آن حضرت (28 صفر) هفتاد روز بيش‌فاصله نبود. اين زمان كوتاه براي آنان كه در تدارك توطئه‌ها به‌سر مي‌بردند زماني كافي بود تا عده‌اي را هم عقيده خويش سازند.شايد بهترين كاري كه پيامبر مي‌توانست انجام دهد آن بود كه ازاين مردم كساني را كه حضور آنان در مدينه پس از وفاتش براي‌حكومت علي (ع) مشكل‌ساز بود، از شهر دور سازد. اين كار توفيق‌علي (ع) را براي عهده‌داري خلافت افزون‌تر مي‌ساخت و به علاوه با دورشدن مخالفان، به موجب بي‌اطلاعي آنان از اوضاع مدينه، راه‌اندازي‌هر توطئه و نقشه ديگر را ناممكن مي‌نمود. اما چه بايدكرد كه پس از فرمان پيامبر (ص) بر گسيل لشكر به سوي شام،منافقان به نقشه حضرت پي بردند و بر سرپيچي از اين فرمان‌پاي‌فشاري كردند.

اعزام لشكر اسامه

در ماه محرم سال يازدهم، رسول گرامي اسلام (ص) پيش از آنكه دربستر بيماري افتد مسلمانان را فرمان داد تا براي گسيل به‌مرزهاي روم از جانب شام آماده شوند. [1] اين در حالي بود كه‌عده‌اي از نامسلمانان نواحي جزيره العرب و مدعيان پيغمبري، درتدارك حمله به مدينه بودند و به ظاهر بيرون رفتن سپاهي بدان‌بزرگي، چندان موافق احتياط نبود. با اين همه رسول خدا (ص)كمترين ترديدي در گسيل نيروهايش به سوي شام نداشت. حضرت اسامه‌بن زيد را كه كمتر از 20 سال داشت فرمانده اين لشكر كرد وبرخي از صحابه چون ابوبكر، عمر بن خطاب، ابو عبيده بن جراح وسعد بن ابي وقاص را فرمان اكيد داد تا هرچه زودتر به فرماندهي‌زيد جوان راهي شوند. [2] پيامبر (ص) با دست‌خود پرچم فرمانده‌جوان را بست و به او چنين دستور داد: مسافت را آنچنان به سرعت‌طي كن كه پيش از آنكه خبر حركت تو به آنجا رسد خود و سربازانت‌به آنجا رسيده باشيد. رسول اكرم (ص) صحابيان سالخورده‌اي چون ابوبكر و... را به زيرفرمان جواني كم‌سال به نبرد امپراتوري بزرگ روم راهي مي‌سازدتا پس از اين، كمي سن بهانه سرپيچي صحابه از فرمان فرد كاردان‌نشود. راستي چرا پيامبر (ص)، علي (ع) را همراه آنان نفرستاد؟ آياسالخوردگان لشكر اسامه تجربه نظامي و شجاعت ويژه داشتند؟در آن صورت چرا به عنوان فرمانده برگزيده نشدند؟ اين سفرنزديك به دو ماه به طول مي‌انجاميده است. [3] و رسول خدا (ص) يقين‌داشت روزهاي آخر عمر را سپري مي‌كند.با اين حال به تاكيد از برخي صحابه خواسته بود تا گوش به‌فرمان اسامه هرچه زودتر مدينه را ترك كنند. اما حركت اين‌سپاه، به رغم تاكيد فراوان رسول خدا (ص) نخست‌به سبب اعتراض‌برخي از صحابه نسبت‌به جواني اسامه، سپس به بهانه تهيه ساز وبرگ سفر و سرانجام به سبب رسيدن خبر شدت يافتن بيماري‌پيامبر (ص) و باز گشت ابوبكر و عمر و برخي ديگر از از اردوگاه جرف به مدينه، سر نگرفت. [4] ابن ابي‌الحديد به نقل گفتارشيخ خود ابو يعقوب معتزلي در شرح خطبه 156 نهج البلاغه‌مي‌نويسد: چون بيماري پيامبر اكرم (ص) شدت يافت دستور داد سپاه‌اسامه به سوي شام حركت كند و فرمان داد ابوبكر و ديگر بزرگان‌مهاجرين و انصار در آن شركت جويند.با اين كيفيت اگر حادثه‌اي براي رسول خدا (ص) پيش آيد دستيابي‌علي (ع) به خلافت از اطمينان بيشتري برخوردار خواهد بود. [5] چون‌اسامه حال پيامبر را وخيم و افراد تحت امرش را سركش ديد ازرسول خدا (ص) در خواست كرد به او اجازه دهد تا بعد از سلامت‌يافتن پيامبر از بيماري، سپاه را حركت دهد. حضرت پيامبرموافقت نكرد و فرمود: همين حالا. اسامه دوباره عرض مي‌كند آيادر حالي كه قلبم از بيماري شما اندوهگين است‌حركت كنم؟پيامبر (ص) مي‌فرمايد: به پيروزي فكر كن! اما كسان حاضر درپيرامون بستر رسول خدا (ص) به فرمانهاي آن حضرت چندان عنايتي‌نداشتند و گاه فرمانهاي وي را بنابر منافع و اهداف خويش‌تفسير و تحريف مي‌كردند. [6] .

آخرين وصيت پيامبر

رسول‌خدا (ص)باآنكه در تب شديدي به سر مي‌برد،با حالت‌خشم به مسجدآمد و ضمن نكوهش عاملان كارشكني، متخلفان از حركت‌سريع سپاه‌را ملعون خواند. [7] براي پيامبر جاي ترديد نبود كه جمعي درانتظار مرگ او و انديشه قبض حكومت‌اند و براي اين هدف در پي‌نقشه و توطئه‌اند. از همين رو با آگاهي از حوادثي كه به انتظارمرگ حضرتش كمين كرده بود و با شناختي كه از برخي اطرافيان خودداشت‌براي آخرين بار فرصت را غنيمت‌شمرد و بر آن شد تامهمترين پيام دوران رسالت را ساده و روشن بيان و مسير آينده‌حركت اسلامي را ترسيم نمايد. عمر بن خطاب ماجراي رحلت پيامبررا براي ابن عباس چنين نقل مي‌كند:«... ما نزد پيامبر حضور داشتيم. بين ما و زنان (كه فاطمه‌نيز در ميانشان بود) پرده‌اي آويخته شده بود. رسول خدا به سخن‌درآمده، فرمود: نوشت‌افزار بياوريد تا براي شما چيزي بنويسم‌كه با وجود آن هرگز گمراه نشويد. زنان پيامبر (ص) از پس پرده‌گفتند: خواسته پيامبر را برآوريد. من گفتم: ساكت‌باشيد.» [8] بخاري در صحيح خود بي‌آنكه نامي از عمر ببرد مي‌نويسد:يكي از حاضران در مجلس، سخن حضرت را در حضورش رد كرد و گفت‌درد بر او غلبه كرده و نمي‌داند چه مي‌گويد... و رو به حاضران‌گفت: قرآن نزد شماست و همان ما را كفايت مي‌كند. در ميان‌حاضران اختلاف شد و به يكديگر پرخاش كردند. برخي سخن او راتاييد مي‌كردند و برخي سخن رسول خدا را و بدين ترتيب از نوشتن‌نامه جلوگيري شد. [9] به خوبي معلوم بود كه موضوع آن نوشته چه‌بود؛ گفتاري صريح در تعيين جانشين پيامبر. بدين ترتيب چيزي‌نمانده بود كه اصل نبوت حضرتش مورد ترديد قرار گيرد و قرآن‌كلام غير الهي پنداشته شود. زيرا قرآن، فرموده آن بزرگوار رادر هر حال، برگرفته از وحي ياد كرده بود. و اين گروه آن‌را هذيان ناشي از تب برشمردند. راستي آيا پيامبر اسلام (ص) حق‌تعيين جانشين پس از خود را نداشت؟ و آيا كسي را براي اين مقام‌برنگزيد؟ چگونه است كه ديگران حق انتخاب داشتند و پيامبرنداشت؟ آيا عاقلانه است كه رسول خدا با تعيين نكردن جانشين،امت را به حال خود رها سازد تا هر كه توانست‌بر جان و نواميس‌مسلمانان تسلط يابد؟ آيا اصولا جانشيني پيامبر امر الهي است كه‌تنها با تعيين پروردگار صورت مي‌پذيرد يا آنكه بر عهده بعضي ازمردم است تا هر كسي را بر مسلمانان فرمانروا سازند؟ آيا اين‌ديدگاه كه از سوي برخي ابراز شده صحيح است كه پيروي از بيانات‌پيامبر در مسائل سياسي و اجتماعي بر اصحاب وي واجب نبوده است؟پاسخ اين پرسشها را بايد در علم كلام جستجو كرد.

سقيفه آشكار شدن توطئه‌ها

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه