اسلام فراتر از زمان‌ صفحه 224

صفحه 224

چون سخن امام به اينجا رسيد، يكي از اصحاب پرسيد اي امير مؤمنان؟ آيا علم غيب به شما عطا شده است؟! امام عليه السلام خنديد و به آن مرد كه از قبيله كلب بود فرمود: اي برادر كلبي؟ آنچه گفتم علم غيب نيست و همانا كه آن را از صاحب علمي (يعني از پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله) آموخته ام همانا علم غيب دانستن وقت قيامت و امور ديگري است كه خداي سبحان درگفته خود «بي گمان علم قيامت نزد خداست» به شمار آورده است؛

بنا براين تنها خداي سبحان مي داند كه در رحمِ مادران چيست؟ نر است يا ماده، زشت است يا زيبا، بخشنده است يا بخيل، از بخشندگي بد بخت است يا نيك بخت، چه كسي هيزم دوزخ است و چه كسي در بهشت همنشين پيامبران است.

اين علم غيب است كه كسي جز خدا آن را نمي داند و جز اين هرچه هست علمي است كه خداوند آن را به پيامبرش آموخته است و پيامبر آن علم را به من ياد داده است و دعا كرده است كه سينه من بتواند آن را درخود نگهدارد و در استخوان‌هاي سينه من قلبي قرار داشته باشد كه بتواند اين علم را در خود جاي دهد .... «1

28- خطبة افتخارية

28- خطبة افتخارية اصبغ بن نباته گويد: اميرمؤمنان عليه السلام خطبه‌اي خواند پس در آن گفت: (جملاتي از ميان فرمايش اميرمؤمنان عليه السلام را در اين جامي آوريم حضرت پس از بيان تعدادي از فضايل ناب خود) فرمود: «الا و انّ للباطل جولة و للحق دولة و انّي ظاعن عن قريب فارتقبوا الفتنة الأموية و الكسروية ثم تقبل دولة بني العباس بالفزع و البأس و تبني مدينة يقال لها الزّوراء بين دجلة و دجيل و فرات «2»، ملعون من سكنها منها تخرج طينةالجبّارين

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه