اسلام فراتر از زمان‌ صفحه 410

دارت زند!، گفتم: اين كار در راه خدا كم است، فرمود: اي ميثم در اين صورت مي باشي با من در درجه من

19- اخباراز شهادت رُشيد هجري!

19- اخباراز شهادت رُشيد هجري! 1- أبي حسّان عجلي از قنوا دختر رشيدهجري گفت: به او گفتم: به من خبربده به آنچه كه از پدرت شنيده‌اي؟، گفت: شنيدم از پدرم مي گفت: اميرمؤمنان: عليه السلام به او حديث كرد و فرمود: يا رُشيد كيف صبرك اذا أرسل اليك دعيّ بني أميّة فقطع يديك و رجليك و لسانك؟! فقلت: يا اميرالمؤمنين: آخر ذلك الجنّة؟ قال بلي يا رُشيد، أنت معي في الدّنيا و الاخرة ... «1»

اي رُشيد چگونه صبر خواهي كرد زماني كه به سوي تو فرستد خوانده شده بني اميه، پس قطع نمايد دو دست و دو پا و زبان تو را؟! پس گفتم: اي اميرمؤمنان آخر آن بهشت است؟! فرمود: بلي اي رُشيد تو با مني در دنيا و آخرت ...

2- فضيل بن زبير گفت: بيرون رفت اميرمؤمنان: عليه السلام روزي به باغ (خرماي) برني «2» و با او بود يارانش، پس زير درخت خرمائي نشست سپس امر نمود به نخلة و از آن رطب ريخت و به جلوي آنها گذاشته شد، رشيد هجري گفت: اي اميرمؤمنان:

چه پاك (وخوردني) است اين رطب،؟ فرمود:

يا رُشيد أما انّك تصلب علي جذعها! «3»

اي رُشيد آگاه باش تو به يقين در تنه آن به دار آويخته مي شوي.

3- زياد بن‌نصر حارثي گفت: من نزد زياد بودم رشيد هجري را آوردند- او از خواص أصحاب علي عليه السلام بود، پس زياد به او گفت: خليل تو چه گفته است كه ما به