اسلام فراتر از زمان‌ صفحه 425

صفحه 425

4- وقتي كه عايشة آماده خروج به بصرة شد، ام سلمة آمد و به او گفت: اي دختر ابي بكر آيا خون عثمان را طلب مي كني؟! ... (يادت هست) رسول خدا صلي الله عليه و آله نزد تو نشست و فرمود: «أتظنّين يا حميراء أنّي لا أعرفك؟! أما إنّ لأمّتي منك يوماً مرّاً (أو يوماً أحمر). «1»

آيا خيال مي كني اي حميراء من ترا نمي شناسم؟! آگاه باش همانا بر امت من از (دست) تو روز تلخي يا روز سرخي (يعني روز خونيني هست).

5- رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: «انّه سيكون بينك و بين عايشة أمرٌ» «2»

به درستي كه به زودي ميان تو و عايشه كاري خواهد شد.

6- رسول خدا صلي الله عليه و آله به عايشه فرمود: «فقرّي في بيتك و لابرّجي تبرّج الجاهلية الأولي، و لاتقاتلي مولاك و وليّك ظالمة شاقّة و انّك لفاعلة» «3»

پس در خانه ات بنشين و خودنمائي مكن مانند خودنمائي جاهليت اولي و با مولاي و ولي خود جنگ نكن با ظلم و نافرماني، و البته اين را خواهي كرد

30- بزرگي از بلاد بلخ‌

30- بزرگي از بلاد بلخ مردي از بلاد بلخ بسيار از سال هابه حج مشرف مي شد و براي امام سجّاد عليه السلام تحفه و هديه زياد مي آورد، روزي زنش به او گفت: اين همه هدايا براي اين شخص مي بري، نمي بينم كه او هم چيزي به تو بدهد؛

گفت: آن مردي كه به او تحفه مي برم پادشاه دنيا و آخرت است و جميع آنچه كه در دست مردم است تحت سلطنت اوست زيرا او خليفه خدا و حجت اوست در زمين، و او فرزند پيغمبر و امام و مقتداي ماست، زن ساكت شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه