اسلام فراتر از زمان‌ صفحه 436

خودت مرگ اورا ديدي؟ گفت: بلي و خاك بر قبرش ريختم!، فرمود: او دروغ مي گويد، گفته شد از كجا ميداني اي اميرمؤمنان او دروغگو است؟، فرمود: معويه نمي ميرد تا چنين و چنان كند در حكومتش!، گفته شد پس چرا با او مي جنگي؟ فرمود:

براي اتمام حجت.

2- مينا گفت: شنيد علي عليه السلام سر و صدائي در لشكرش، پس فرمود: ما هذا؟ قالوا:

هلك معاوية، قال: كلا والذي نفسي بيده لن يهلك حتي تجتمع عليه هذه الأمّة، قالوا: فبم تقاتله؟ قال: ألتمس العذر فيما بيني و بين اللَّه تعالي. چه چيز است اين (سر وصدا؟

گفتند: معاويه به هلاكت رسيده، فرمود: نه سوگند به كسي كه جانم در دست اوست ابداً هلاك نشود تا اين امت بر او جمع شود، گفتند: پس چرا با او جنگ مي كني؟

فرمود: با اين كار معذور شوم ميان خود و خداي تعالي. «1

54- مروان بن حكم‌

54- مروان بن حكم 1- نافع بن جبير از پدرش روايت مي كند: من بارسول خدا صلي الله عليه و آله در كنار حجر (اسود) بودم بناگاه حكم بن ابي العاص گذشت پس حضرت فرمود: «ويل لامّتي ممّا في صلب هذا» «2»

واي بر امت من از آنچه در پشت اين است.

2- راشدبن سعد گويد: وقتي كه مروان بن حكم متولد شد به رسول خدا صلي الله عليه و آله دادند كه برايش دعا كند حضرت اين كار را نكرد سپس فرمود: «ابن الزّقاء هلاك أمّتي علي يديه و يدي ذرّيّته» «3»

پسر زرقاء هلاك امت من بر دستان او و ذريه‌اش خواهد بود.

3- مروان بن حكم در جنگ جمل اسير شد حسنين عليهما السلام وساطت نمودند و علي عليه السلام او را آزاد نمود: گفتند: به تو بيعت كند اي اميرمؤمنان؟ فرمود: «ألم يبايعني بعد