اسلام فراتر از زمان‌ صفحه 446

صفحه 446

أميرالمؤمنين! أو يجوز لي أن أسميه حتي تسميه! فقال: أخرجه إلي، فأخرجه، فأخذه فحنكه ودعا له، ثم رده إليه و قال: خذ إليك أبا الأملاك، وقد سميته عليّاً، و كنّيته أبا الحسن. «1»

چرا عبداللَّه بن عباس حاضر نشده؟ گفتند: براي او نوزاد پسر تولد يافته است اي اميرمؤمنان، فرمود:، پس برويم پيش او و آمد و به او فرمود: شكر كردي به بخشنده (اين مولود) و مبارك باد اين بخشوده شده، چه ناميدي اورا؟ گفت: اي اميرمؤمنان آيا جايز است من پيش از شمابه او نام انتخاب نمايم؟! فرمود: آن را برايم بياور، پس آورد او را و كامش را برداشت و برايش دعا نمود، سپس به او برگردانيد و فرمود: بگير اي پدر پادشاهان، من او را علي ناميدم و كنيه‌اش اباالحسن.

امام عليه السلام اين كارها را در باره آن نوزاد انجام داد و او را بانام خود ناميد و با كنيه خود مكنّا ساخت، درحالي كه مي دانست، از اولاد او چه مصيبت هائي به ذريه خودش وارد خواهد شد!، زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين مورد به عمويش عباس و فرزندش عباس كراراً فرمايشاتي دارد كه در تواريخ مسطور است.

4- ابن عباس گويد: در ذي قار به خدمت اميرمؤمنان عليه السلام پسر عموي رسول خدا صلي الله عليه و آله داخل شدم صحيفه‌اي براي من بيرون آورد و فرمود: اين صحيفه املاء رسول خدا صلي الله عليه و آله و دستخط من است گفتم:، براي من بخوان:، خواند از وفات رسول خدا ببعد هر جريان كه پيش مي آمد، در آن بود سپس فرمود: «يابن عباس انّ ملك بني أميّة اذا زال: فأول مايملك من بني هاشم ولدك فيفعلون الأفاعيل». اي پسر عباس همانا وقتي كه رياست بني اميه از بين رفت پس نخستين كسي كه از بني هاشم به رياست رسد، اولاد توست، و مي كنند كارهائي را.

ابن عباس گويد: نسخه آن نوشته براي من از آنچه كه آفتاب بر آن مي تابد: دوست داشتني تر است. «2»

5- انّ ملك ولد بني العباس من خراسان يقبل و من خراسان يذهب «3» ص: 555

همانا ملك فرزندان عباس از خراسان مي آيد و از خراسان مي رود (با ابو مسلم خراساني آمد و با هولاكوخان مغول هم برچيده شد!).

6- مفضل بن مزيد گويد: به ابي عبداللَّه عليه السلام گفتم: اينها (يعني بني العباس) ميان خودشان اختلاف افتاده است، فرمود: اين (خيال ها را از خودت دور كن) «انّما يجي‌ء فساد أمرهم من حيث بدا صلاحهم». «1»

فساد (و از بين رفتن آنها) از آنجا مي آيد كه صلاح (و رياست آنها) از آنجا آشكار (و شروع) شد.

7- از ابي عبداللَّه: عليه السلام از تفسير اين آيه سؤال نمودند «فَلَمَّا نَسوا ما ذُكّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْواب كلِّ شيْ‌ءٍ حَتَّي إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُم بَغْتَةً فَإِذا هُم مُّبْلِسونَ (44) «2»

هنگامي كه آنچه را به آنها ياد آوري شده بود فراموش كردند: درهاي همه چيز (از نعمتها) را به روي آنهاگشوديم (و مي گشائيم) تا خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنهارا گرفتيم (و سخت مجازات كرديم) در اين هنگام: همگي مأيوس شدند «و درهاي اميد به روي آنها بسته شد) فرمود: «أخذ بني أميّة بغتة و يؤخذ بني العباس جهرةً». «3»

بني اميه به ناگهاني گرفته شد و بني عباس آشكا را گرفته مي شود

65- اظهار نظر ابن ابي الحديد

65- اظهار نظر ابن ابي الحديد خطبه نهج البلاغة: «أما بعد أيّها الناس أنا فقأت عين الفتنة ... «4»

اي مردم من در آوردم چشم فتنه را ...

عبدالحميد بن ابي الحديد شارح نهج البلاغة: در ذيل اين خطبه چنين گويد.

و همچنين علي عليه السلام خبر داد به كشته شدن جماعتي، از آنهاست حجر بن عدي و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه