محمد خاتم پیامبران (ص) صفحه 10

صفحه 10

چنانکه گذشت «قسطنطین» امپراطور روم به سال 312 میلادی مسیحی، و کمی پس از آن دین رسمی امپراطوری روم، مسیحیت شد. دیری نپایید که سراسر این امپراطوری و کشورهای تابعه‌ی آن به مسیحیت گراییدند. این حادثه‌ی بزرگ را می‌توان مبدء قرون وسطی معرفی کرد، چون خاصیت قرون وسطی رکود علم و فلسفه‌ی اروپایی است و انحصار علم در کلیسا و اختناق فکری و جلوگیری از هر گونه تحقیق و فکر آزاد و جهانشناسی و کشف اسرار طبیعت و حاکمیت مطلق کلیسا و حکومت، و قتل عامهای مذهبی، و مناقشات بی‌اساس و...این دوران تا حدود هزار سال بعد در آن قسمت از کشورهای اروپایی [ صفحه 85] غربی که خارج از حوزه‌ی نفوذ اسلام بود، ادامه داشت.بدین ترتیب مجبوریم در این بحث، خود مذهب و فلسفه را در یک بخش ذکر کنیم، چه دیگر با حاکمیت کلیسا شعبه‌ای به نام علم و فلسفه در خارج از حوزه‌ی کلیسا وجود نداشت؛ تنها آخرین افکار باقیمانده‌ی فلسفی که تفکر «رواقیون» و «اپیکوریان» بود (یکی تسلیم به شکست با لاقیدی، و دیگری از یاد بردن تلخی شکست با فرو رفتن در لذاتی که باعث آرامش روح باشد) در مسیحیت هضم شد.در این دوره‌ی طولانی، جدول جوامع فلسفی را «علم کلام مسیحی» پر می‌کند. [186] . بنابراین بحث درباره‌ی ماهیت عیسی، هم ما را با علم و فلسفه قرون قبل از بعثت آشنا می‌کند، و هم عقائد مذهبی را نمودار می‌سازد؛ و بحث درباره‌ی رابطه‌ی مسیحیت با قانون و حقوق و ذکر بعضی آداب مذهبی مسیحیان و کلماتی از کتاب مذهبی آنان، نقش دین را در اجتماع روشن می‌کند.

بت‌پرستی و مسیحیت

پیش از آنکه مسیحیت دین رسمی روم گردید، سراسر امپراطوری بشدت آلوده به بت‌پرستی بود. بتکده‌ها و انواع بتها در یونان و روم وجود داشت، بطوریکه تعدد خدایان رومی ضرب‌المثل است.با مسیحی شدن قسطنطین، امپراطوری روم به مسیحیت گرائید، نه بدان معنی که بت‌پرستی در برابر خداپرستی مسیحیت خاضع شود، بلکه مسیحیت تسلیم بت‌پرستی عمیق شد. [ صفحه 86] درابر آمریکایی در کتاب دین و علم خود گوید:«شرک و بت‌پرستی توسط صاحب منصبان منافقی که پستهای»«حساس دولت روم را در دست داشتند وارد مسیحیت شد»«آنان هیچ گاه درباره‌ی دین خلوص عقیده‌ای نداشتند. قسطنطین»«نیز چنین بود، وی خود سراسر عمرش را در ظلم و جور»«گذرانید و به فرمانهای کلیسا جز اندکی از پایان عمر خود»»- 337 م - مقید نبود. مسیحیان گرچه آن نیرو را پیدا کردند»«که قسطنطین را به دین خود درآورند، اما نتوانستند ریشه‌ی بت -»«پرستی را برکنند. از این آمیختگی، دین جدیدی پدید آمد»«که مسیحیت و بت‌پرستی هر دو در آن جلوه‌گر بود؛ بخلاف»«اسلام، که ریشه‌ی بت‌پرستی را برکند. امپراطور بنده‌ی دنیا که»«عقاید دینی وی بنیانی نداشت مصلحت شخصی خود را چنین»«دید که دو گروه متضاد نصرانی و بت‌پرست را گرد آورد و»«خود بهره برد. مسیحیان واقعی هم خود این مسأله را درک»«می‌کردند، اما می‌گفتند که دین جدید به زودی غالب می‌شود»«و از پلیدیهای بت‌پرستی نجات می‌یابد...»«و. م. میلر» می‌نویسد: [187] .«در قرن چهارم بسیاری از بت‌پرستان داخل کلیسا شدند،»«بعضی برای نفع شخصی یا شهرت به مسیحیت توجه پیدا»«کردند. این اشخاص بعضی از موهومات و رسوم و اعتقادات»«بت‌پرستی سابق خود را نیز همراه آوردند. به جای پرستش»«خدایان متعدد به عبادت مریم باکره پرداختند. به جای زیارت» [ صفحه 87] «بتخانه، قبور شهدای مسیحی را زیارت کردند. درخت و»«کوه و چاههایی را که در بت‌پرستی مقدس می‌شمردند، در»«مسیحیت نیز عبادت می‌کردند. بعضی معتقد شدند که با»«داشتن شکل صلیب می‌توانند خود را از شرارت ارواح پلید»«مصون دارند. جلوی در نمازخانه‌ها و زیارتگاه‌های مقدسه»«حیوانات را قربانی می‌کردند.»باید گفت: بیش از همه این مسائل، انواع جدیدی از بت‌پرستی در شکل تصورات عرفانی و فلسفی در ماهیت «عیسی» به چشم می‌خورد.

ماهیت عیسی مسیح

مهمترین و عظیمترین مسأله‌ی فلسفی و مذهبی مسیحیت که قرنهای متمادی توجه علمای بزرگ کلیسا و مجامع و شوراهای جهانی مسیحی را به خود مشغول داشته بود، و اساس ایجاد فرقه‌های گوناگون و حتی کشمکشها و کشتارهای فراوان شد، بحث درباره حقیقت ذات «عیسی» بود.در انجیل «مرقس» mark که قدیمترین و کوتاهترین انجیل است و در حدود 65-70 میلادی در انطاکیه نوشته شده است، عیسی موجودی مافوق بشر و «فرزند انسان» است که خدا او را در هنگام تعمید به فرزندی برگزید. او مسیح حقیقی و فرزند یگانه خداست ولی از اصل تجسم الهی در پیکر عیسی)incarnatoin(و اصل «ازلیت» عیسی طبق مبادیی که بعدها «پولوس» وضع کرد اثری دیده نمی‌شود.در انجیل‌های «متی» و «لوقا» زمینه برای اعتقاد به تجسم [ صفحه 88] ربوبیت در پیکر عیسی آماده می‌شود، و روایاتی چند از دوشیزگی مریم عذرا و حوادث فوق طبیعی در هنگام طفولیت عیسی و نزول از آسمان و اینکه وی همان منتظر موعود انبیاء عبرانی و پسر انسان است مندرج است.انجیل «یوحنا» از طبیعت الوهی عیسی به وضوح بحث کرده. نویسنده سعی نموده است که مسأله‌ی تجسم الوهیت را همانطور که «پولوس» معاصر او وضع کرده است، با شخص عیسای تاریخی و مذکور در اناجیل دیگر منطبق کند و پایه‌ی این انجیل بر «کلمه»)Logos(گذارده شده است، و چنین آغاز می‌کند: در ابتدا «کلمه» بود. و «کلمه» نزد خدا بود. و «کلمه» جسم گردید و میان ما ساکن شد. پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم، هر که به اسم او ایمان آورد که نه از خون، و نه از خواهش جسد، و نه از خواهش مردم بلکه از خدا تولد یافتند.از کسانیکه در آمیخته کردن فلسفه با مسیحیت سهم بسزایی داشتند اپولوژیست‌ها)Apologists(و از جمله «یوستین» است. اینان نویسندگان تربیت یافته‌ی مدارس یونان و روم و آشنا با حکمت «ارسطو» و «فیثاغورث» و «افلاطون» و فلسفه‌ی «رواقیون» بودند و کتابهایی در زمینه‌ی معارف دینی نه تنها برای مسیحیت، بلکه برای همه نوشتند و به قول «جان‌ناس»، اینان توانستند دین نیرومند و کامل عیاری از مسیحیت بسازند که با تمام روشهای فلسفی قدیم مخصوصا «رواقیون» و «افلاطونیان» قابل انطباق باشد، و پس از آن مبلغان مسیحی به سهولت توانستند به میدان وسیع فلسفه‌ی عمومی حمله‌ور شده و دین خود را عالمگیر اعلام کنند و آنرا «کاتولیک» Catholics یعنی [ صفحه 89] عام، بنامند. [188] . آمیختگی بت‌پرستی و مسیحیت از یک طرف، و فلسفه‌ی یونان و روم با مسیحیت از طرف دیگر باعث شد که درباره‌ی مسیح عقاید زیر بوجود آید: [189] .1- مسیح فقط انسان است.2- «اب» و «ابن» و «روح القدس» صورتهایی گوناگون هستند که خدا بدین صورتها خود را آشکار کرده است. پس خدا مرکب از سه «اقنوم» است: «اب»، «ابن» و «روح القدس». خدا که پدر است در صورت «روح القدس» پایین آمد و در «مریم» به صورت انسانی مجسم شد و از «مریم» به صورت «عیسی» زاده شد.3- «ابن» مانند «اب» ازلی نیست، بلکه اول مخلوق است پیش از همه‌ی جهان و بدین ترتیب مقام او از پدر پایین‌تر است و در برابر او خاضع است.4- «روح القدس» اقنومی نیست.5- «مجمع نیقیه» در 325 میلادی و «مجمع قسطنطینیه» در 381 میلادی چنین رأی داد که «ابن» و «روح القدس» با پدر در وحدت لاهوتی مساوی هستند و «ابن» از ازل از پدر زاییده شده و «روح القدس» فروغی است از «اب» و از او جلوه‌گر شده است.رأی «مجمع نیقیه» که از سیصد نفر اسقف به عنوان شورای نمایندگان کلیسا تشکیل شد، و امپراطور «قسطنطین» خود مدیر جلسه بود، چنین است:«ما ایمان داریم به خدای واحد، پدر قادر مطلق خالق همه‌ی» [ صفحه 90] «چیزهای مرئی و نامرئی و به خداوند واحد، عیسی مسیح»«پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر»«است. خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی که»«مولود است نه مخلوق از یک ذات با پدر بوسیله‌ی او همه»«چیز وجود یافت...»مناقشات مخالفین این رأی، که در رأس آنان «آریوس» بود، با طرفداران آن چنان ادامه پیدا کرد که سراسر امپراطوری، پر از اغتشاش و بی‌نظمی شد. [190] .6- «مجمع طلیطله» در 589 چنین گفت:«روح‌القدس از ابن هم جدا شده و جلوه کرده است.»کلیسای شرق و غرب از اینجا از هم جدا شدند و هنوز هم این اختلاف باقی است.7- جمعی هم «مریم» را خدا دانستند، همانگونه که «مسیح» را خدا می‌دانستند.

یعقوبیه

گرچه سخن درباره‌ی ماهیت «عیسی» طولانی شد، اما از آنجا که این عقیده بالخصوص در قرن پنجم و ششم، یعنی نزدیک به ظهور اسلام، پا گرفته است و منشأ اختلاف عظیمی شده، ذکر آن ضروری است.«مجمع خلقیدونه» در سال 451 میلادی رأی داد که «مسیح» [ صفحه 91] در دو طبیعت مجسم شده است، بطوریکه بین این دو طبیعت تقسیم و جدایی و تغییر راه ندارد، و در عین اتحاد اختلاف دارند، و طبیعت «ابن» و«اب» در یک اقنوم و یک جسد گرد آمده‌اند. و این همان مذهب حکومت و امپراطوری - ملکانیه - شد و اینان قائل به طبیعت مزدوج هستند.اما یعقوبیان در مصر این عقیده را نپذیرفتند و قائل به یک طبیعت شدند (منوفیزیتها) و می‌گفتند:«مسیح یک ماهیت دارد که مرکب از اقانیم است و همه‌ی»«صفات الهی و بشری در آن جمع است.»و بشدت عقیده و اعتقاد «ملکانیه» را هجو می‌کردند و با آن می‌جنگیدند.این مجادله، حدود دو قرن طول کشید و طایفه‌ی «ارتودوکس» و «یعقوبیان» که در مصر و شام و سرزمینهای خارج از حوزه‌ی امپراطوری بیزانس نضج پیدا کرده بودند با یک دیگر مبارزه می‌کردند.«هرقل» که زمان ظهور اسلام پادشاه مصر بود، مسئله‌ی مشیت واحده‌ی مسیح را مطرح کرد و بدین وسیله خواست اصلاح ذات‌البین کند. وی گفت:«تنها یک اراده در کلمه متجسم پیدا می‌شود. مسیح یگانه‌ای که پسر خداست و دو جنبه‌ی انسانی و الهی را با قوه‌ی الهی و انسانی واحدی محقق می‌کند.»«هرقل» در منظور خود پیروز نشد و هر دو طایفه او را ملحد دانستند و اختلافشان بیشتر شد. [ صفحه 92]

نسطوریان

ملل و نحل شهرستانی، ج 2، صفحه‌ی 45 و تاریخ کلیسای قدیم، صفحه‌ی 298«نسطوریوس» بطریق قسطنطینیه معتقد بود که:مریم خدایی نزائیده است، بلکه انسانی زاده است که با»«خدا در مشیت متحد است نه در ذات. موجود از مریم مسیح»«است و مولود از «اب» و «ابن» ازلی است و «ابن» ازلی»«در مسیح محدث، حلول کرده است...»«نسطوریوس» عقیده‌ی خود را در مدرسه‌ی مشهوری که برای تدریس علم الهی مسیحی در شهر آداسا در خاک روم تأسیس شده بود تعلیم می‌کرد...این عقیده که در واقع انفصال مطلق بین جنبه‌ی بشری و جنبه‌ی الهی مسیح بود، مورد مخالفت اسقفان قرار گرفت. سرانجام در 431 میلادی «شورای افسوس» مرکب از 200 نفر اسقف تشکیل شد و نسطوریوس را لعن و تکفیر کردند و گفتند:«کلمه‌ی خدا کاملا در رحم مریم با جنبه‌ی بشری متحد گردید»«و فقط یک شخصیت از آن پیدا شد».کلیساهای مغرب عقیده‌ی این شورا را اغلب نپذیرفتند، ولی اداسا (رها) همچنان نسطوریت را تعلیم می‌داد. در 457 میلادی شورش عظیمی علیه آنان بپا شد و بسیاری از ساکنین مسیحی اداسا به ایران کوچ کردند و وسیله‌ی نشر مسیحیت نسطوری و هم چنین برخی از علوم و معارف یونان و روم در ایران بودند. در 489 میلادی این مدرسه به همین جرم از طرف امپراطور بسته شد و شاگردان و معلمین آن به نصیبین آمدند. [ صفحه 93] «بارسما» اسقف نصیبین که خود طرفدار عقیده‌ی نسطوری بود از مهاجرین حمایت کرد، و برای ترویج آن در کلیساهای ایران نقشه‌ای کشید و به «فیروزشاه» گفت:«اگر بخواهی مسیحیان ایران نسبت به شما وفادار بمانند»«باید از کلیسای روم جدا شوند و لذا اجازه دهید تا نسطوریت»«را ترویج کنیم. وی بکمک جمعی از لشکریان این عقیده را»«به کلیساهای ایران تحمیل کرد.»تا کنون ملاحظه کردیم که مهمترین مسأله‌ی مسیحیت مناقشه در ذات «مسیح» بود و این موضوع تا چه حد کلیه‌ی مسائل علمی و فلسفی و اجتماعی را تحت‌الشعاع قرار داده است و از اینجا راز مبارزه‌ی شدید و مکرر قرآن را علیه تثلیث و پسر داشتن خدا و اینگونه عقاید شرک‌آمیز درک می‌کنیم.

تفکیک دین از قانون و حکومت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه