سلمان فارسی صفحه 49

صفحه 49

رشد و تکامل ممکن است در دست یافتن به امری از این امور با مانع یا عامل تاءخیر مواجه شود یا این که رسیدنش به امری ، کامل باشد ، یا ناقص باشد و یا بیش از مقدار نیاز باشد و در شکل گرفتن شخصیت انسانی او به عنوان انسانی که - به تمام معنای کلمه - شایسته جانشینی خدا بر روی زمین است خلل و اختلال اساسی ایجاد کند .

پس از آن که انسان به مرحله معینی رسید بر آنچه به دست آورده یعنی توانایی ها ، ملکات و غرایز خود سلطه یافته آنها را جهت می دهد آنچه را که ضعیف است تقویت و آنچه را که ناقص است تکمیل می کند و هر کدام را که نیرومند است کنترل کرده در جهت دست یافتن به درجات کمال انسانی ، متخلق شدن به اخلاق الهی ، تاءکید و تثبیت انسانیت خود و تعالی و رشد آن در راه هدایت خیر مورد بهره برداری قرار می دهد .

اما روشن است - این انسان که می بایست با آنچه و آن کسی که در اطراف اوست و با آنچه خداوند برای خدمت به او مسخرش کرده و تابع اراده او ساخته و شایستگی بهره برداری از آنها را به او عطا فرموده برخورد و رفتار شایسته داشته باشد و به علت بی خبری از بسیاری از رازها و دقایق هستی و حیات نمی تواند به صورت درست و شایسته وظیفه خود را انجام دهد ، به خطا می افتد و به انحراف کشیده می شود و این خطری است که نتایج منفی مهم

و بزرگی را در حیات او و به طور کلی آینده و سرنوشتش بر جای می گذارد .

در این هنگام انسان ناچار است رو به سوی کسی کند که هستی را ابداع کرده ، آفریده ، جهت بخشیده ، تدبیر فرموده و به تمامی دقایق و رموز و آثار و حقایق وجود داناست چرا که فقط اوست که همه نظامها و ضوابط حاکم بر آفریده های خود را می داند و اثرگذاری و اثرپذیری اشیاء نسبت به یکدیگر و چگونگی اندازه و نوع این تاءثیر و تاءثر را می شناسد . آری انسان ناگزیر است رو به سوی او کند ، او امرش را انجام دهد و از نواحی او دوری گزیند و از احکام مقرراتی که پیامبران و فرستادگان الهی که اقامه حجت کرده و معجزه نشان داده اند ، بیان و ابلاغ نموده اند تبعیت کند . این تنها و بی خطرترین راهی است که انسان می تواند از آن راه به هدف برسد و با اراده و اختیار خود به خصلتهای الهی انسانی دست یابد و بر قوا ، غرایز و ملکات خود مسلط و چیره شود و بین آنها موازنه ایجاد کند و به دور از خطرات و مضرات و بدون افراط و تفریط یا فریب و نیرنگ ، آنها را متعادل نموده در خط صحیح نگهدارد .

((سلمان ))این حقیقت را درک کرده و دریافته بود که آنچه که انسانیت و صفات ملکوتی انسانی را بدو ارزانی نموده ((اسلام ))بوده است بنابراین ، اسلام پدر حقیقی اوست و پدر نسبی چه بسا - به عمد یا غیر عمد -

در تخریب شخصیت فرزند خود و نگهداشتن او در حد حیوان ناآگاه و دور ساختنش از کمالی که خداوند شایستگی نیل بدان را بدو عطا فرموده سهم و نقش دارد . این درک و برداشت ، سر و سبب این بوده است که چون به سلمان گفته می شد : تو کیستی ؟ می گفت : ((من سلمان بن اسلام هستم )) . (138) و پیشتر گذشت که به سعد گفت : ((من برای خود پدری جز اسلام نمی شناسم من سلمان بن اسلام هستم .

ازدواج و سیاست تبعیض نژادی

برخورد و معارضه با سلمان به همین موارد ختم نمی شد بلکه همچنان سلمان در نتیجه سیاستهای تبعیض نژادی که در مورد او اعمال می کردند با رنجها و مشکلات مواجه بود ، موارد ذیل را متذکر می شویم :

1 - سلمان فارسی دختر عمر بن خطاب را از او خواستگاری کرد عمر نتوانست او را رد کند و به او جواب مثبت داد و این ، بر خود عمر و پسرش عبدالله گران آمد عبدالله بن عمر شکایت حال نزد عمرو بن عاص برد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه