مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی صفحه 244

صفحه 244

مايه بگذارد درحالي‌كه در داستانهاي بشري نويسنده به علت محدود بودن اطلاعات مجبور است كه در كنار واقعيتهاي موجود، از ذهن خود نيز در ترسيم وقايع بهره‌برداري كند و داستان را چه از نظر حوادث، چه از نظر فضاسازي و چه از نظر شخصيتها با مايه‌هايي از تخيل آميخته سازد.

طرح يك سؤال‌

در اين بحث سؤالي غالبا مطرح مي‌گردد و آن اينكه آيا مي‌توان داستانهاي قرآني و احيانا برخي از شخصيتهاي آن را حوادث يا اشخاصي سمبليك فرض نمود؟ به عنوان مثال آيا مي‌توان آدم را سمبل انسان تكامل يافته، هابيل و قابيل را سمبل دو طبقه مستضعف و مستكبر، عصاي موسي را سمبل قدرت و ... به حساب آورد؟ به عقيده برخي از صاحب‌نظران برخي از ماجراهاي قرآن، سمبليك هستند، و اين‌گونه حوادث، در ارائه پيامهايي كه به خوانندگان خود مي‌دهند، جز بيان سمبليك تفسير ديگري ندارند، از جمله اينان، مي‌توان از دكتر شريعتي ياد نمود كه در اكثر آثار خود قصه هابيل و قابيل و نيز جريان خلقت آدم را به نوعي سمبليك تفسير كرده است. جهت اطلاع بيشتر از قالب سمبليك يادآور شويم كه در اين قالب، ظاهر داستان از نظر شكل تطبيقي با پيام و محتوي ندارد. بلكه فقط به آن اشاره مي‌نمايد. به عنوان مثال در كتاب كليله و دمنه مسائل انساني در قالب روابط بين حيوانات مطرح شده است، طبعا منظور پديد آورندگان اين اثر، قصه‌پردازي جهت حيوانات نبوده است و ازاين‌رو مخاطبان اين اثر نيز به خوبي متوجه مي‌شوند كه در مطالعه داستانهاي كليله و دمنه به شناخت مناسبي از تيپهاي انساني و روابط بين آنان دست پيدا مي‌كنند.

حال پس از اين توضيح در پاسخ سؤال فوق متذكر مي‌شويم كه در داستانهاي قرآن سمبليك به معنايي كه گفته شد اصلا وجود ندارد. به اين معني كه وقتي در اين داستانها به عصاي موسي و سگ اصحاب كهف و آتش حضرت ابراهيم اشاره مي‌گردد- گرچه ممكن است اين اشارات، اشاراتي چندپهلو باشد- اما در عين حال پديده‌هاي ذكر شده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه