ترجمه فارسی الغارات صفحه 104

صفحه 104

کشته شدن محمد بن ابی حذیفه بن

اشاره

عتبه بن ربیعه بن عبد شمس

علی بن محمد بن ابی سیف گوید:هنگامی که عمرو بن عاص مصر را گشود،محمد بن ابی حذیفه بن عتبه بن ربیعه بن عبد شمس به اسارت افتاد عمرو او را نزد معاویه فرستاد و معاویه در آن ایام در فلسطین بود.معاویه او را به زندان فرستاد.محمد بن ابی حذیفه اندک زمانی در زندان ماند،سپس گریخت.او پسر دایی معاویه بود.معاویه به مردم چنان نمود که از فرار او از زندان خشنود نیست.و شامیان را گفت:چه کسی از پی او می رود.و در عین حال دوست داشت که محمد نجات یابد.یکی از قبیلۀ خثعم به نام عبید اللّه بن عمرو بن ظلام که مردی دلیر و هم عثمانی بود،گفت:من از پی او می روم و با چند سوار روی به راه نهاد تا او را در حوّارین(1)بیافت.سبب آن بود که محمد در غاری پنهان شده بود.چند مرد با خران خود آنجا رسیدند،باران گرفته بود و خران به درون غار رفتند.چون محمد را در غار دیدند برمیدند، مردان که در نزدیکی غار بودند گفتند:رمیدن خران از غار به سببی است.پس به درون رفتند و او را دیدند و بیرون آمدند.عبید اللّه بن عمرو بن ظلام که در پی محمد بن ابی حذیفه آمده بود آنها را دید و پرسید که آیا کسی را به چنین نشانیها ندیده اید؟گفتند:آری آنکه شما می گویید در آن غار است.عبید اللّه بیامد و او را از غار بیرون آورد.ترسید اگر نزد معاویه اش فرستد، آزادش کند،پس خود گردن او را زد.خدا محمد بن ابی حذیفه را رحمت کناد.

خبر بنی ناجیه

...پس گفت(2):آنان را به سه دسته تقسیم کن.از مسلمانان بیعت بگیر و آزادشان کن و از مسیحیان جزیه بستان و خود و زن و فرزندشان را آزاد کن،اما مرتدان ایشان را و زن و فرزندشان و اموالشان را از دیگران جدا نمای و سه بار به اسلام دعوتشان کن،اگر پذیرفتند که هیچ وگرنه جنگجویانشان را بکش و زن و فرزندشان را به اسارت گیر.اما مرتدان اجابت


1- حوارین،از قراء حلب در ناحیۀ حمص.(مراصد الاطلاع)
2- از عبارت بر می آید که جمله ای چند از اول روایت افتاده و در نسخه های اصل نبوده است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه