ترجمه فارسی الغارات صفحه 15

صفحه 15

مردی از جای بر خاست و گفت:یا امیر المؤمنین این به چه معنی است؟

گفت:یعنی این،آن را می کشد و آن این را.مردمی نادان،نه چراغ هدایتی فرا راه خود دارند و نه پرچمی افراشته که بدان راه جویند.ما خاندان پیامبر از این ورطه برکناریم زیرا نه خود بدان پیوسته ایم و نه دیگران را به آن فرا می خوانیم.

مردی از جای بر خاست و گفت:یا امیر المؤمنین،در چنین روزگاری چه بایدمان کرد؟ گفت:به خاندان پیامبر خود بنگرید،اگر در خانه نشسته اند در خانه بنشینید و اگر شما را به یاری خوانده اند یاریشان کنید،تا پاداش یابید.ولی بر آنان پیشی مگیرید تا گرفتار بلا نشوید.

یکی دیگر بر خاست و گفت:یا امیر المؤمنین،از آن پس چه خواهد شد؟

گفت:خداوند به وسیلۀ مردی از ما،خاندان پیامبر،فتنه را می شکافد،آنسان که پوست را بر تن کسی که به شکنجه در چرم گاوش گرفته اند می شکافند.پدرم فدای آن فرزند بهترین کنیزان باد که به خواریشان افکند و جام لبریز شوکران مرگ به کامشان می ریزد و جز زخم شمشیر برّان عطایشان ندهد.آری هشت ماه تیغ آخته بر روی شانه دارد و کشتار کند.قریش در آن روز آرزو کند که ای کاش می توانست دنیا را و هر چه در آن هست بدهد و کوتاه زمانی،به قدر دوشیدن گوسپندی یا کشتن شتری،مرا ببیند،تا پاره ای از آنچه از آن زمان خواسته بودم و در دادن آن امساک می کرد،اکنون تدارک کند و من بپذیرم.قریش چون شمشیر جانشکار او بیند،گوید:اگر این مرد سرفراز از فرزندان فاطمه باشد،بر ما خواهد بخشود،زیرا خداوندش بر بنی امیّه مسلط ساخته که«اینان لعنت شدگانند هر،جا یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختی کشته شوند.این است سنت خداوندی که در میان پیشینیان نیز بود و در سنت خدای تغییری نخواهی یافت(1).»

نیز از زرّ بن حبیش اسدی روایت شده که:شنیدم که علی بن ابی طالب(علیه السلام)می گفت:من چشمان فتنه را بر کندم و اگر من نبودم،کسی با اهل نهروان و اصحاب جمل پیکار نمی کرد و اگر بیم آن نبود که تن زنید و عمل رها کنید،و به ثواب آن بسنده کنید،چیزی را که بر زبان پیامبرتان(صلی الله علیه و آله)در باب کسی که با آنها نبرد می کند،در حالی که به گمراهیشان آگاه است و راه ما را راه هدایت می داند،جاری شده است،بازمی گفتم.

در باب غنّی و باهله

*در باب غنّی(2) و باهله(3)

سعید اشعری(4)گوید:هنگامی که علی(علیه السلام)آهنگ جنگ نهروان کرد،مردی از قبیلۀ نخع را که هانی بن هوذه نامیده می شد به جای خود نهاد.روزی نامه ای به علی نوشت که غنّی و باهله فتنه بر می انگیزند و دست به دعا برداشته اند که دشمنت بر تو پیروز شود.علی(علیه السلام)در پاسخ نوشت که آنان را از کوفه بران و حتی یک تن از آنان را هم در کوفه مگذار.


1- احزاب61/ و 62.
2- غنی : یکی از تیرره های قبیله غطفان
3- باهله:قبیله ای از قیس عیلان.
4- سعید الاشعری:سعید بن ابی برده بن ابی موسی الاشعری،از مردم کوفه بود و از راویان ثقه.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه