ترجمه فارسی الغارات صفحه 181

صفحه 181

و دیگر نجاشی شاعر بود.

نجاشی در صفین شاعر علی(علیه السلام)بود.شراب خورد و علی(علیه السلام)او را حد زد و نجاشی در خشم شد و به معاویه پیوست و علی(علیه السلام)را هجو نمود.

عوانه گوید:روز اول رمضان بود،نجاشی از خانه بیرون آمد.در راه ابو سمّال اسدی(1)را دید که بر در خانۀ خود نشسته است.ابو سمّال پرسید به کجا می رود.

نجاشی گفت:به محلّه کناسه.ابو سمّال گفت:می خواهی از کله و دنبۀ گوسفندی که از اول شب در تنور گذاشته ام و اکنون پخته شده بخوری؟نجاشی گفت:وای بر تو،آیا در روز اول رمضان؟

ابو سمّال گفت:چیزی را که از آن خبر نداریم به یاد ما میاور.نجاشی گفت:خاموش باش.

ابو سمّال گفت:سپس به تو شرابی صاف و گوارا می دهم که خاطر را خوش کند و در رگها بدود و قوت بیفزاید و طعام بگوارد و زبان به سخن گویا کند.نجاشی فرود آمد و چاشت خوردند و ابو سمّال نبید آورد و نوشیدند.در اواخر روز بود که صدا بلند کردند.در همسایگی آنها یکی از اصحاب علی(علیه السلام)و شیعیان او می زیست.نزد علی(علیه السلام)رفت و ماجرا بازگفت .

علی(علیه السلام)جمعی را بر سر آنان فرستاد.بیامدند و خانه را محاصره کردند ابو سمّال چون وضع را چنان دید خود را به محله بنی اسد افکند و پنهان شد.ولی نجاشی را گرفتند و نزد علی(علیه السلام) بردند.روز دیگر او را که تنها شلواری بر پای داشت بداشت و هشتاد تازیانه زد و بیست تازیانۀ دیگر بر آن افزود.نجاشی گفت:یا امیر المؤمنین آن هشتاد تازیانه حد بود ولی این بیست که افزودی چه بود؟گفت:برای گستاخیت در برابر پروردگارت و روزه نداشتنت در ماه رمضان.

علی(علیه السلام)پس از اجرای حد نجاشی را همچنان با تنها شلواری به پای در برابر دید مردم نگاه داشت.بچه ها در اطراف او بانگ و خروش می کردند که«نجاشی خود را آلوده کرده»و نجاشی می گفت:نه به خدا،آن مشک یمنی است و سربندی محکم دارد.

هند بن عاصم سلولی بر او گذشت و ردای خود بر او افکند.سپس هر کس ردای خود بر روی او افکند تا شمارشان افزون شد.و او چنین سرود:

اذا اللّه حیّا صالحا من عباده

هرگاه خدا بخواهد بر یکی از بندگان تقیّا فحیّا اللّه هند بن عاصم

صالح خود درود فرستد،پس درود باد بر و کل سلولی اذا ما دعوته

هند بن عاصم.هر سلولی که فرا- سریع الی داعی العلی و المکارم

خوانده ام،شتابان به سوی کسی که به برتری و مکارم دعوت می کند رفته است.

نجاشی به معاویه پیوست و علی(علیه السلام)را هجو کرد و گفت:


1- ابو سمال از اشراف بود و سمعان بن هبیره نام داشت.در کوفه منزل کرد گویند 167 سال زیست.رک الاصابه:حرف سین.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه