شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام،صاحب غدیر صفحه 110

صفحه 110

عرض کرد: سیزده روز، پس به جانب امام حسین علیه السّلام نظری کرد و فرمود: ای ابا عبد الله! از این ماه رمضان چند روز باقی مانده؟ عرض کرد: هفده روز، پس حضرت دست بر محاسن شریف خود زد و در آن روز لحیه آن جناب سفید بود فرمود:

و اللّه لیخضبها بدمها اذ انبعث أشقاها.

به خدا قسم که اشقای امّت، این موی سفید را با خون سر خضاب خواهد کرد.

پس این شعر را انشاد فرمود:

ارید حیاته و یرید قتلی عذیرک من خلیلک من مراد

ترجمه: من زندگی او را طالبم، اما او کشتن مرا، عذر خود را نسبت به دوست مرادی بیاور

منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل علیهم السلام(فارسی)، ج 1، ص: 412

در شب 19 ماه رمضان

نقل شده که: آن حضرت در شب نوزدهم ، بسیار از بیت خود بیرون می رفت و داخل می شد و به اطراف آسمان نظر می کرد و اضطراب می نمود و تضرّع و زاری می کرد و سوره یس را تلاوت فرمود و می گفت: اللّهمّ بارک لی فی الموت. یعنی:

خداوندا مبارک گردان برای من مرگ را، و بسیار می گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون. و کلمه مبارکه لا حول و لا قوّه الّا باللّه العلیّ العظیم را بسیار مکرّر می کرد و بسیار صلوات می فرستاد و استغفار می نمود. و ابن شهر آشوب و غیره روایت کرده اند که: حضرت در تمام آن شب بیدار بود و برای نماز شب بیرون نرفت به خلاف عادت همیشه خویش.

امّ کلثوم»عرض کرد: ای پدر، این بیداری و اضطراب شما در این شب برای چیست؟ فرمود: در صبح این شب من شهید خواهم شد، عرض کرد: بفرمایید جعده به مسجد رود و با مردم نماز گزارد، (جعده فرزند هبیره است، و مادرش امّ هانی خواهر امیر المؤمنین علیه السّلام است) فرمود: بگویید جعده به مسجد رود و با مردم نماز گزارد، پس بی توانی فرمود که: از قضای الهی نمی توان گریخت و خود آهنگ رفتن به مسجد نمود. و روایت شده که در آن شب آن حضرت بیدار بود و بسیار بیرون می رفت و به آسمان نظر می افکند، و می فرمود: به خدا قسم که دروغ نمی گویم، و دروغ به من گفته نشده. این است آن شبی که مرا وعده شهادت داده اند. پس به مضجع خویش بر می گشت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه