ادعیه
مناجاة الشاکین

مناجاة الشاکین

مناجاة الشاکین
مناجات خمس عشر از امام سجاد ع روایت شده است:
المناجات الثانية: مناجاة الشاكين
مناجات دوم: راز و نیاز شاکیان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است
إِلَهِی إِلَیک أَشْکو نَفْسا بِالسُّوءِ أَمَّارَةً
خدایا از نفسی که فراوان به بدی فرمان می دهد به تو شکایت می کنم،
وَ إِلَی الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیک مُولَعَةً
همان نفسی که شتابنده به سوی خطا، و آزمند به انجام گناهان،
وَ لِسَخَطِک مُتَعَرِّضَةً
و در معرض خشم توست،
تَسْلُک بی مَسَالِک الْمَهَالِک
نفسی که مرا به راه هلاکت میکشاند،
وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَک أَهْوَنَ هَالِک
و هستی ام را نزد تو از پستترین تباهشدگان قرار می دهد،
کثِیرَةَ الْعِلَلِ طَوِیلَةَ الْأَمَلِ
بیماری هایش بسیار، آرزویش دراز است،
إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیرُ تَمْنَعُ
اگر گزندی به او در رسد بی تابی میکند، و اگر خیری به او رسد از انفاقش دریغ می ورزد،
مَیالَةً إِلَی اللَّعِبِ وَ اللَّهْوِ، مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ
به بازی و هوسرانی میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است،
تُسْرِعُ بی إِلَی الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ
مرا به تندی به جانب گناه می راند، و با من در توبه و ندامت امروز و فردا میکند،
إِلَهِی أَشْکو إِلَیک عَدُوّا یضِلُّنِی وَ شَیطَانا یغْوِینِی
خدایا از دشمنی که گمراهم میکند و از شیطانی که به بی راهه ام میبرد به تو شکایت می کنم،
قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِی وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِی
شیطانی که سینه ام را از وسوسه انباشته و زمزمههای خطرناکش قلب را فرا گرفته است،
یعَاضِدُ لِی الْهَوَی
شیطانی که با هوا و هوس برایم کمک میکند،
وَ یزَینُ لِی حُبَّ الدُّنْیا
و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور میبخشد،
وَ یحُولُ بَینِی وَ بَینَ الطَّاعَةِ وَ الزُّلْفَی
و بین من و بندگی و مقام قرب پرده می افکند،
إِلَهِی إِلَیک أَشْکو قَلْبا قَاسِیا
خدایا از دلی شکایت می کنم که همچون سنگی
مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّبا وَ بِالرَّینِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّسا
که با وسوسه زیرورو میشود و به آلودگی گناه و سیاسی نافرمانی آلوده شده،
وَ عَینا عَنِ الْبُکاءِ مِنْ خَوْفِک جَامِدَةً وَ
خدایا از چشمی که از گریه ناشی از هراس تو خشک شده،
إِلَی مَا یسُرُّهَا طَامِحَةً
و در عوض به مناظری که خوش آیند آن است خیره گشته به تو گلایه می کنم،
إِلَهی لا حَوْلَ لِی وَ لا قُوَّةَ إِلا بِقُدْرَتِک
خدایا توان و نیرویی برای من جز به قدرت تو نیست،
وَ لا نَجَاةَ لِی مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا إِلا بِعِصْمَتِک
راه نجاتی از گرفتاری های دنیا جز نگهداری تو برایم نمی باشد،
فَأَسْأَلُک بِبَلاغَةِ حِکمَتِک وَ نَفَاذِ مَشِیتِک
از تو خواستارم به رسایی حکمتت، و نفوذ ارادهات
أَنْ لا تَجْعَلَنِی لِغَیرِ جُودِک مُتَعَرِّضا
که مرا جز جودت در معرض چیزی قرار ندهی،
وَ لا تُصَیرَنِی لِلْفِتَنِ غَرَضا وَ کنْ لِی عَلَی الْأَعْدَاءِ نَاصِرا
و هدف فتنهها نگردانی، و علیه دشمنانم یاور باشی،
وَ عَلَی الْمَخَازِی وَ الْعُیوبِ سَاتِرا
و پرده پوش رسوائی ها و عیوبم گردی،
وَ مِنَ الْبَلاءِ [الْبَلایا] وَاقِیا وَ عَنِ الْمَعَاصِی عَاصِما
و از بلا نگهدار، و از گناهان بازدارندهام باشی
بِرَأْفَتِک وَ رَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
به مهر و رحمتت ای مهربانترین مهربانان.

ميثم مطيعي ميثم مطيعي