ادعیه
مناجاة الراجین

مناجاة الراجین

مناجاة الراجین
مناجات خمس عشر از امام سجاد ع روایت شده است:
المناجات الرابعة: مناجاة الرّاجين
مناجات چهارم: رازونیاز امیدواران
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است
يا مَنْ اِذا سَئَلَهُ عَبْدٌ اَعْطاهُ،
اى كه هرگاه بنده اى از او درخواست كند دهدش
وَ اِذا اَمَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ،
و هرگاه چيزى را كه نزد او است آرزو كند بدان آرزو رساندش
وَ اِذا اَقْبَلَ عَلَيْهِ قَرَّبَهُ وَ اَدْناهُ،
و چون بدو رو كند به مقام قرب و نزديكى خويشش ببرد
وَ اِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْيانِ سَتَرَ عَلى ذَنْبِهِ وَ غَطَّاهُ،
و چون به آشكارى گناهش كند پرده بر گناهش كشد و آن را بپوشاند
وَ اِذا تَوَكَّلَ عَلَيْهِ اَحْسَبَهُ وَ كَفاهُ،
و چون بر او توكل كند كفايتش كند و بسش باشد
اِلهى مَنِ الَّذى نَزَلَ بِكَ مُلْتَمِساً قِراكَ فَما قَرَيْتَهُ،
خدايا كيست كه بر درگاه تو بار اندازد و ميهمان نوازيت خواهد و تو پذيرائيش نكنى
وَ مَنِ الَّذى اَناخَ بِبابِكَ مُرْتَجِياً نَداكَ فَما اَوْلَيْتَهُ،
و كيست كه مركب نياز خود به دربارت خواباند و اميد بخششت داشته باشد و تو احسانش نكنى
اَيَحْسُنُ اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِكَ بِالْخَيْبَةِ مَصْرُوفاً،
آيا خوب است كه من نااميد از درگاهت باز گردم
وَ لَسْتُ اَعْرِفُ سِواكَ مَوْلىً بِالْأِحْسانِ مَوْصُوفاً،
با اينكه جز تو مولايى را كه به احسان نامور باشد نشناسم
كَيْفَ اَرْجُو غَيْرَكَ وَ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِيَدِكَ،
چگونه به جز تو اميد داشته باشم با اينكه هر چه خير است بدست تو است
وَ كَيْفَ اُؤَمِّلُ سِواكَ وَ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ لَكَ،
و چگونه به جز تو آرزومند باشم با اينكه خلقت و فرمان از آن تو است
أَاَقْطَعُ رَجآئى مِنْكَ وَ قَدْ اَوْلَيْتَنى ما لَمْ اَسْئَلْهُ مِنْ فَضْلِكَ،
آيا براستى اميدم را از تو قطع كنم با اينكه تو از فضل خويش به من عطا كردى چيزى را كه من درخواست نكرده بودم
اَمْ تُفْقِرُنى اِلى مِثْلى وَ اَنَااَعْتَصِمُ بِحَبْلِكَ،
يا مرا بمانند خودم نيازمند سازى با اينكه من به رشته تو چنگ زدم
يا مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ،
اى كه به رحمتش سعادتمند گردند قاصدان او
وَ لَمْ يَشْقَ بِنَقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ،
و دچار بدبختى و عذاب و كيفرش نشوند آمرزش خواهانش
كَيْفَ اَنْسيكَ وَ لَمْ تَزَلْ ذاكِرى،
چگونه فراموشت كنم با اينكه تو هميشه به ياد منى
وَ كَيْفَ اَلْهُو عَنْكَ وَ اَنْتَ مُراقِبى،
و چگونه از ياد تو بيرون روم با اينكه تو هميشه مراقب من هستى
اِلهى بِذَيْلِ كَرَمِكَ اَعْلَقْتُ يَدى،
خدايا! من به ذيل كرمت دست انداختم
وَ لِنَيْلِ عَطاياكَ بَسَطْتُ اَمَلى،
و براى دريافت عطاهايت دامن آرزويم را گسترده ام
فَاَخْلِصْنى بِخالِصَةِ تَوْحيدِكَ وَ اجْعَلْنى مِنْ صَفْوَةِ عَبيدِكَ،
پس مرا بوسيله يگانگى خالص خود خالص گردان و از زمره بندگان برگزيده ات قرارم ده
يا مَنْ كُلُّ هارِبٍ اِلَيْهِ يَلْتَجِئُ،
اى كه هر گريخته اى به او پناه برد
وَ كُلُّ طالِبٍ اِيَّاهُ يَرْتَجى،
و هر جوينده اى به او اميد دارد
يا خَيْرَ مَرْجُوَ، وَ يا اَكْرَمَ مَدْعُوَ،
اى بهترين مايه اميد و اى بزرگوارترين خوانده شده
وَ يا مَنْ لا يَرَدُّ سآئِلَهُ، وَ لا يُخَيِّبُ امِلُهُ،
و اى كسى كه خواهنده اش را دست خالى باز نگرداند و آرزومندش را نوميد نسازد
يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعيهِ،
اى كه درگاه او به روى خوانندگانش باز
وَ حِجابُهُ مَرْفُوعٌ لِراجيهِ،
و پرده اش براى اميدوار به او بالا زده است
اَسْئَلُكَ بِكَرَمِكَ اَنْ تَمُنَّ عَلَىَّ مِنْ عَطآئِكَ بِما تَقِرُّ بِهِ عَيْنى،
از تو خواهم به بزرگواريت كه بر من بخشى از عطاى خويش به حدى كه ديده ام بدان روشن گردد
وَ مِنْ رَجآئِكَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسى،
و از اميدت بدان مقدار كه خاطرم اطمينان يابد
وَ مِنَ الْيَقينِ بِما تُهَوِّنُ بِهِ عَلَىَّ مُصيباتِ الدُّنْيا،
و از يقين بدان اندازه كه پيش آمدهاى ناگوار دنيا بر من آسان گردد
وَ تَجْلُو بِهِ عَنْ بَصيرَتى غَشَواتِ الْعَمى،
و بوسيله آن پرده هاى سياه كوردلى از ديده دل دور شود
بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
به رحمتت اى مهربانترين مهربانان !

ميثم مطيعي ميثم مطيعي