ادعیه
مناجاة المحبین

مناجاة المحبین

مناجاة المحبین
مناجات خمس عشر از امام سجاد ع روایت شده است:
المناجاة التاسعة: مناجاة المحبّين
مناجات نهم: رازونیاز شیفتگان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است
إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً ؟
خدایا کیست آن که شیرینی محبتت را چشید پس به جای تو دیگری را برگزید؟
وَمَنْ ذَا الَّذِى أَنَسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَىٰ عَنْكَ حِوَلاً ؟
و کیست آن که با مقام قرب تو انس یافت پس مایل به روی برتافتن از تو شد؟
إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِكَ،
خدایا، ما را از کسانی قرار ده که برای قرب ولایتت برگزیدی
وَأَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ،
و برای دوستی و محبتت خالص نمودی
وَشَوَّقْتَهُ إِلَىٰ لِقائِكَ،
و برای دیدارت مشتاق کردی
وَرَضَّيْتَهُ بِقَضَائِكَ،
و به قضایت راضی ساختی
وَمَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ وَجْهِكَ،
و نعمت نگاه به جمالت را عطایش کردی
وَحَبَوْتَهُ بِرِضَاكَ،
و به خشنودی ات مخصوص گرداندی
وَأَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِكَ وَقِلَاكَ،
و از غم هجران و دوری ات پناه دادی
وَبَوَّأْتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ فِى جِوارِكَ،
و در جوارت در جایگاه راستی جای دادی
وَخَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِكَ،
و به شناخت خود اختصاص دادی
وَأَهَّلْتَهُ لِعِبادَتِكَ،
و برای بندگی ات سزاوار کردی
وَهَيَّمْتَ قَلْبَهُ لِإِرادَتِكَ،
و به اراده ات دلباخته فرمودی
وَاجْتَبَيْتَهُ لِمُشَاهَدَتِكَ؛
و برای تماشای جمالت برگزیدی؛
وَأَخْلَيْتَ وَجْهَهُ لَكَ،
و رویش را برای خود از غیر، پاک کردی
وَفَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّكَ،
و دلش را برای عشقت فارغ نمودی
وَرَغَّبْتَهُ فِيما عِنْدَكَ،
و آن را به سوی آنچه نزد توست راغب فرمودی
وَأَلْهَمْتَهُ ذِكْرَكَ،
و یادت را به او الهام کردی
وَأَوْزَعْتَهُ شُكْرَكَ،
و شکرت را نصیبش نمودی
وَشَغَلْتَهُ بِطَاعَتِكَ،
و به طاعتت مشغول ساختی
وَصَيَّرْتَهُ مِنْ صَالِحِى بَرِيَّتِكَ،
و او را از بندگان شایسته ات گرداندی
وَاخْتَرْتَهُ لِمُنَاجَاتِكَ،
و برای راز و نیازت انتخاب کردی
وَقَطَعْتَ عَنْهُ كُلَّ شَىْءٍ يَقْطَعُهُ عَنْكَ .
و جدا کردی از او هرچه که او را از تو جدا می کند،
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ الارْتِياحُ إِلَيْكَ وَالْحَنِينُ،
خدایا ما را از کسانی قرار ده که شیوه هاشان آرام گرفتن به درگاه توست در حال زاری
وَدَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالْأَنِينُ،
و روزگارشان آه و ناله است
جِباهُهُمْ سَاجِدَةٌ لِعَظَمَتِكَ،
و پیشانی شان در پیشگاه عظمتت بر سجده
وَعُيُونُهُمْ سَاهِرَةٌ فِى خِدْمَتِكَ،
و دیدگانشان در خدمتت بی خواب گشته است
وَدُمُوعُهُمْ سَائِلَةٌ مِنْ خَشْيَتِكَ،
و اشکشان از خشیت تو روان
وَقُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ،
و قلوبشان به عشقت آویخته
وَأَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهَابَتِكَ؛
و دل هایشان از هیبتت از جا کنده است؛
يَا مَنْ أَنْوارُ قُدْسِهِ لِأَبْصَارِ مُحِبِّيهِ رَائِقَةٌ،
ای آن که انوار قدسش برای دیدگان عاشقانش جلوه گر است
وَسُبُحَاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عَارِفِيهِ شَائِفَةٌ،
و بزرگی های جمالش برای قلوب عارفانش دیدنی است،
يَا مُنَىٰ قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ،
ای آرمان دل مشتاقان،
وَيَا غَايَةَ آمَالِ الْمُحِبِّينَ،
ای نهایت آروزهای عاشقان،
أَسْأَلُكَ حُبَّكَ، وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ،
از تو درخواست می کنم دوستی خودت را و دوستی آنان که تو را دوست دارند
وَحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِى إِلَىٰ قُرْبِكَ،
و دوستی هر کاری که مرا به میدان قرب تو می رساند
وَأَنْ تَجْعَلَكَ أَحَبَّ إِلَىَّ مِمَّا سِوَاكَ،
و اینکه خودت را نزد من محبوب تر از دیگران قرار دهی
وَأَنْ تَجْعَلَ حُبِّى إِيَّاكَ قائِداً إِلَىٰ رِضْوَانِكَ،
و عشقم را به وجودت راهبر به سوی خرسندی ات بگردانی
وَشَوْقِى إِلَيْكَ ذَائِداً عَنْ عِصْيانِكَ،
و شوقم را به حضرتت بازدارنده از نافرمانی ات سازی،
وَامْنُنْ بِالنَّظَرِ إِلَيْكَ عَلَىَّ،
خدایا تماشای زیبایی وجودت را بر من منّت گذار
وَانْظُرْ بِعَيْنِ الْوُدِّ وَالْعَطْفِ إِلَىَّ،
و به من به دیده عشق و عاطفه بنگر
وَلَا تَصْرِفْ عَنِّى وَجْهَكَ،
و روی از من متاب
وَاجْعَلْنِى مِنْ أَهْلِ الْإِسْعادِ وَالْحِظْوَةِ عِنْدَكَ،
و مرا نزد خود از اهل خوشبختی و بهره مندی قرار ده،
يَا مُجِيبُ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
ای اجابت کننده، ای مهربان ترین مهربانان.

ميثم مطيعي ميثم مطيعي