دفع بلا

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام إِذَا دُفِعَ عَنْهُ مَا یحْذَرُ، أَوْ عُجِّلَ لَهُ مَطْلَبُهُ
وقتی خطری از او دفع می شد
اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِک، وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنِّی مِنْ بَلَائِک،
بارخدایا، تو را سپاس بر خوبی سرنوشتی که مقدّر فرموده ای، و بر بلایی که از من گرداندی،
فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِک مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیتِک فَأَکونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیرِی بِمَا کرِهْتُ.
پس نصیبم را از رحمتت در این عافیت دنیایی که به من ارزانی داشتی منحصر مکن، که به سبب آنچه دوست دارم بدبخت شوم، و دیگری به خاطر آنچه ناپسند من است خوشبخت گردد،
وَ إِنْ یکنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیةِ بَینَ یدَی بَلَاءٍ لَا ینْقَطِعُ وَ وِزْرٍ لَا یرْتَفِعُ فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ، وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ.
و اگر آن عافیت که روز را در آن به شب رسانده، یا شب را در آن به روز آورده ام مقدمه بلایی همیشگی، و وبالی دائم باشد. پس آنچه را برایم به تأخیر انداخته ای پیش انداز و آنچه را که پیش انداخته ای به تأخیر افکن؛
فَغَیرُ کثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ، وَ غَیرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ، وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.
زیرا چیزی که پایانش نیستی است، بسیار نیست و آنچه عاقبتش همیشگی و جاودانی است، اندک نباشد، و بر محمد و آلش درود فرست.

ابوايمن، ميثم کاظم ابوايمن، ميثم کاظم