عوامل سقوط جامعه

أَقْرَبُهَا مِنَ الْمَاءِ وَ أَبْعَدُهَا مِنَ السَّمَاءِ

از همه جا به آب نزديك تر و از آسمان دورتر،

وَ بِهَا تِسْعَةُ أَعْشَارِ الشَّرِّ

و نه دهم شرّ و فساد در شهر شما نهفته است،

الْمُحْتَبَسُ فِيهَا بِذَنْبِهِ

كسى كه در شهر شما باشد گرفتار گناه،

وَ الْخَارِجُ بِعَفْوِ اللَّهِ

و آن كه بيرون رود در پناه عفو خداست.

أَخْلَاقُكُمْ دِقَاقٌ

اخلاق شما پست،

وَ عَهْدُكُمْ شِقَاقٌ

و پيمان شما از هم گسسته،

وَ دِينُكُمْ نِفَاقٌ

دين شما دو رويى،

خطبه 13 : عوامل سقوط جامعه

كُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ

شما سپاه يك زن،

وَ أَتْبَاعَ الْبَهِيمَةِ

و پيروان حيوان «شتر عايشه» بوديد،

رَغَا فَأَجَبْتُمْ

تا شتر صدا مى كرد مى جنگيديد،

وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ

و تا دست و پاى آن قطع گرديد فرار كرديد.

و من كلام له (عليه السلام) في ذم أهل البصرة بعد وقعة الجمل

(روز جمعه سال 36 هجرى پس از پايان جنگ در مسجد جامع شهر در نكوهش مردم بصره فرمود)

وَ مَاؤُكُمْ زُعَاقٌ

و آب آشاميدنى شما شور و ناگوار است.

وَ الْمُقِيمُ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ

كسى كه ميان شما زندگى كند به كيفر گناهش گرفتار مى شود،

وَ الشَّاخِصُ عَنْكُمْ مُتَدَارَكٌ بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ

و آن كس كه از شما دورى گزيند مشمول آمرزش پروردگار مى گردد.

كَأَنِّي بِمَسْجِدِكُمْ كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَيْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا وَ غَرِقَ مَنْ فِي ضِمْنِهَا

گويا مسجد شما را مى بينم كه چون سينه كشتى غرق شده است، كه عذاب خدا از بالا و پايين او را احاطه مى كند، و سرنشينان آن، همه غرق مى شوند.

وَ فِي رِوَايَةٍ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُكُمْ حَتَّى كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِهَا كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَةٍ

و در روايتى است: سوگند به خدا، سرزمين شما را آب غرق مى كند، گويا مسجد شما را مى نگرم كه چون سينه كشتى يا چونان شتر مرغى كه بر سينه خوابيده باشد بر روى آب مانده است.

وَ فِي رِوَايَةٍ كَجُؤْجُؤِ طَيْرٍ فِي لُجَّةِ بَحْرٍ

و در روايت ديگر: مانند سينه مرغ روى آب دريا.

وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِلَادُكُمْ أَنْتَنُ بِلَادِ اللَّهِ تُرْبَةً

و در روايت ديگرى آمده: خاك شهر شما بد بوترين خاكهاست،

كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قَرْيَتِكُمْ هَذِهِ قَدْ طَبَّقَهَا الْمَاءُ

گويى شهر شما را مى نگرم كه غرق شده، و آب آن را فرا گرفته.

حَتَّى مَا يُرَى مِنْهَا إِلَّا شُرَفُ الْمَسْجِدِ كَأَنَّهُ جُؤْجُؤُ طَيْرٍ فِي لُجَّةِ بَحْرٍ

چيزى از آن ديده نمى شود، مگر جاهاى بلند مسجد، مانند سينه مرغ بر روى امواج آب دريا.