در مورد طلحه و زبير

وَ لِكُلِّ نَاكِثٍ شُبْهَةٌ

و براى هر عهد شكنى بهانه اى وجود دارد.

خطبه 148: در مورد اهل بصره

وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَمُسْتَمِعِ اللَّدْمِ

سوگند به خدا من آن كس نيستم كه صداى گريه،

و من كلام له (عليه السلام) في ذكر أهل البصرة

(اين خطبه در باره شهر بصره و مردمش و طلحه و زبير ايراد شد)

كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا يَرْجُو الْأَمْرَ لَهُ

هر كدام از طلحه و زبير، اميدوار است كه حكومت را به دست آورد،

وَ يَعْطِفُهُ عَلَيْهِ دُونَ صَاحِبِهِ

و ديده به آن دوخته و رفيق خود را به حساب نمى آورد.

لَا يَمُتَّانِ إِلَى اللَّهِ بِحَبْلٍ

آن دو، نه رشته اى الهى را چنگ زدند

وَ لَا يَمُدَّانِ إِلَيْهِ بِسَبَبٍ

و نه با وسيله اى به خدا روى آوردند.

كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَامِلُ ضَبٍّ لِصَاحِبِهِ

هر كدام با كينه رفيق خود را بر دوش مى كشد،

وَ عَمَّا قَلِيلٍ يُكْشَفُ قِنَاعُهُ بِهِ

كه به زودى پرده از روى آن كنار خواهد رفت.

وَ اللَّهِ لَئِنْ أَصَابُوا الَّذِي يُرِيدُونَ لَيَنْتَزِعَنَّ هَذَا نَفْسَ هَذَا

به خدا سوگند اگر به آنچه مى خواهند برسند، اين جان آن را مى گيرد

وَ لَيَأْتِيَنَّ هَذَا عَلَى هَذَا

و آن، اين را از پاى در مى آورد،

قَدْ قَامَتِ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ

هم اكنون گروهى سركش و نافرمان به پا خاسته اند (ناكثين)

فَأَيْنَ الْمُحْتَسِبُونَ

پس خدا جويان حسابگر كجايند

فَقَدْ سُنَّتْ لَهُمُ السُّنَنُ

سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر ايشان بيان گرديد

وَ قُدِّمَ لَهُمُ الْخَبَرُ

و اخبار امروز را به آنان گفته اند،

وَ لِكُلِّ ضَلَّةٍ عِلَّةٌ

در حالى كه براى هر گمراهى علّتى

يَسْمَعُ النَّاعِيَ وَ يَحْضُرُ الْبَاكِيَ ثُمَّ لَا يَعْتَبِرُ

و بر سر و سينه زدن براى مرده، و نداى فرشته مرگ را بشنود و عبرت نگيرد.